مشاعره با حرف ج

MēLįKąღ · 6/4/24

جانا قیام کن که نمازت نماز نیست
راهی دراز داری و عمرت دراز نیست

رویت به کعبه باشد و دل سوی بتکده
حرف نیاز هست و خلوص نیاز نیست

مهدی سهیلی

moh@mad · 6/4/24

Melika_hsh گفت:
جانا قیام کن که نمازت نماز نیست
راهی دراز داری و عمرت دراز نیست

رویت به کعبه باشد و دل سوی بتکده
حرف نیاز هست و خلوص نیاز نیست

مهدی سهیلی
[/QUOTE

جهانی راز دارم مانده در دل
که را گویم چو یک محرم ندارم

حریفی می‌کنم با هفت دریا
ولیکن زور یک شبنم ندارم

عطار

MēLįKąღ · 6/4/24

جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد

Delvin22 · 7/4/24

Melika_hsh گفت:
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد

جان بی علم بی نوا باشد
مرغ بی پـــر نه بر هوا باشد

سنایی

moh@mad · 7/4/24

Delvin22 گفت:
جان بی علم بی نوا باشد
مرغ بی پـــر نه بر هوا باشد

سنایی

جز پریشان خاطری در عالم ایجاد چیست
غیر مشتی خاروخس در خانه صیاد چیست

بحر عشق است این که موجش می شکافد کوه را
ای حباب سست بنیاد این سر پر باد چیست

مولانا

Delvin22 · 7/4/24

moh@mad گفت:
جز پریشان خاطری در عالم ایجاد چیست
غیر مشتی خاروخس در خانه صیاد چیست

بحر عشق است این که موجش می شکافد کوه را
ای حباب سست بنیاد این سر پر باد چیست

مولانا

جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس

moh@mad · 9/4/24

Delvin22 گفت:
جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس

جمع می‌سازد دل صدپاره را سودای عشق
لاله از داغ درون شیرازه پیدا می‌کند

قهرمان عشق را آیین و رسم دیگرست
دار منصور از کلام راست برپا می‌کند

صائب

Delvin22 · 10/4/24

moh@mad گفت:
جمع می‌سازد دل صدپاره را سودای عشق
لاله از داغ درون شیرازه پیدا می‌کند

قهرمان عشق را آیین و رسم دیگرست
دار منصور از کلام راست برپا می‌کند

صائب

جان فشان و راه کوب و راد زی و مرد باش
تا شوی باقی چو دامن بر فشانی زین دمن

( رشید الدین میبدی )

moh@mad · 11/4/24

Delvin22 گفت:
جان فشان و راه کوب و راد زی و مرد باش
تا شوی باقی چو دامن بر فشانی زین دمن

( رشید الدین میبدی )

جمع می‌سازد دل صدپاره را سودای عشق
لاله از داغ درون شیرازه پیدا می‌کند

قهرمان عشق را آیین و رسم دیگرست
دار منصور از کلام راست برپا می‌کند

صائب

Delvin22 · 11/4/24

moh@mad گفت:
جمع می‌سازد دل صدپاره را سودای عشق
لاله از داغ درون شیرازه پیدا می‌کند

قهرمان عشق را آیین و رسم دیگرست
دار منصور از کلام راست برپا می‌کند

صائب

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد
عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

( امیر خسرو دهلوی )

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ویژه انجمن

کاربر ممتاز

کاربر ویژه انجمن

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین