مشاعره با حرف ق

moh@mad · 6/4/24

MaRjAn گفت:
قسمت خود می‌خورند منعم و درویش
روزی خود می‌برند پشه و عنقا

- سعدی

قومی ز خیال در غرور افتادند
و ندر طلب حور و قصور افتادند

قومی متشککند و قومی به یقین
از کوی تو دور دور دور افتادند
ابوسعید

MēLįKąღ · 6/4/24

قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد و بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست
مرا

مهدی اخوان ثالث

moh@mad · 6/4/24

Melika_hsh گفت:
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد و بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست
مرا

مهدی اخوان ثالث

قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

‏منکران را هم ازاین مِی دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر

حافظ

MēLįKąღ · 6/4/24

ق*م*ا*ر عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

Delvin22 · 7/4/24

Melika_hsh گفت:
ق*م*ا*ر عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

قرار زندگانی آن نگارست
کز او آن بی‌قراری برقرارست

moh@mad · 7/4/24

Delvin22 گفت:
قرار زندگانی آن نگارست
کز او آن بی‌قراری برقرارست

قبله ی عشاق طاق ابروی یار است و بس
مذهب این دلدادگان را عشق دلدار است و بس

هر کسی باشد بذوقی زنده و عشاق را
آنچه دارد زنده ذوق دیدن یار است و بس

قصاب کاشانی

Delvin22 · 7/4/24

moh@mad گفت:
قبله ی عشاق طاق ابروی یار است و بس
مذهب این دلدادگان را عشق دلدار است و بس

هر کسی باشد بذوقی زنده و عشاق را
آنچه دارد زنده ذوق دیدن یار است و بس

قصاب کاشانی

قاصدک! شعر مرا از بر کن / برو آن گوشه ی باغ سمت آن نرگس سرخوش
و بخوان در گوشش و بگو باور کن / یک نفر یاد " تو " را دمی از دل نبرد...
سهراب سپهری

moh@mad · 9/4/24

Delvin22 گفت:
قاصدک! شعر مرا از بر کن / برو آن گوشه ی باغ سمت آن نرگس سرخوش
و بخوان در گوشش و بگو باور کن / یک نفر یاد " تو " را دمی از دل نبرد...
سهراب سپهری

قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

‏منکران را هم ازاین مِی دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر

حافظ

Delvin22 · 10/4/24

moh@mad گفت:
قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

‏منکران را هم ازاین مِی دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر

حافظ

قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
که درین خیل حصاری به سواری گیرند

moh@mad · 11/4/24

Delvin22 گفت:
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
که درین خیل حصاری به سواری گیرند

قصد جان است طمع در لـ*ـب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم

من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم

صائب

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین