مشاعره با حرف د

moh@mad · 21/7/22

Alone.wolf گفت:
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم ؟!
طوطی صفتی ، طاقت اسرار نداری.

در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم نبستیم
ان قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم

Mahii · 21/7/22

moh@mad گفت:
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم نبستیم
ان قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم

در هوای چشم چون مریخ او
ساز ده ای زهره باز آن چنگ را

Alone.wolf · 22/7/22

در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد

دختری در عذاب تنهایی غـــرق در التهاب می میرد

moh@mad · 2/8/22

Alone.wolf گفت:
در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد

دختری در عذاب تنهایی غـــرق در التهاب می میرد

در ره عشق بنه پا مکن اندیشه جان
ای دل از صر چو گذشتی خطری نیست ترا

YaSnA_NHT๛ · 2/8/22

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش..

moh@mad · 4/8/22

Nohtani.balanoosh گفت:
دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش..

در بزم وصالت که حیا جام به دست است
گر اب شود باده ناب است دل ما
منظور بتان هر که شود حسرتش از ماست
یار آیینه میبیند و آب است دل ما

YaSnA_NHT๛ · 4/8/22

دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب

moh@mad · 4/8/22

Nohtani.balanoosh گفت:
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست
درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب
دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

SaNia♡ · 6/8/22

دایم دلِ خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی

moh@mad · 12/8/22

سانیا بهمنی گفت:
دایم دلِ خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی

دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطاست
دیوانه چه داند که ره خواب کجاست
زیرا که خدا نخفت و پاکست زخواب
مجنون خدا بدان هم از خواب جداست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

کاربر ممتاز

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

کاربر ممتاز

همراه رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین