مشاعره با حرف ن

b_a244 · 19/5/22

نور چشمم اوست من بی نور چشم
روی با دیوار نتوانم نشست

moh@mad · 25/5/22

b_a244 گفت:
نور چشمم اوست من بی نور چشم
روی با دیوار نتوانم نشست

نه ثروت تا کنون زائیده مردی
نه قصر و کاخ درمان کرده دردی
برو انسانیت را مشتری باش
قضاوت میشوی با انچه کردی

b_a244 · 26/5/22

moh@mad گفت:
نه ثروت تا کنون زائیده مردی
نه قصر و کاخ درمان کرده دردی
برو انسانیت را مشتری باش
قضاوت میشوی با انچه کردی

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند

moh@mad · 26/5/22

b_a244 گفت:
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند

نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

Saba hosseinzadeh · 31/5/22

نی حدیث راه پرخون میکند
قصه های عشق مجنون میکند

moh@mad · 31/5/22

Saba hosseinzadeh گفت:
نی حدیث راه پرخون میکند
قصه های عشق مجنون میکند

نکند میل دل من به تماشای چمن
که تماشای دل انجاست که دلدار انجاست

b_a244 · 1/6/22

moh@mad گفت:
نکند میل دل من به تماشای چمن
که تماشای دل انجاست که دلدار انجاست

نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

moh@mad · 1/6/22

b_a244 گفت:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

نه گریز است مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی

SelmA · 2/6/22

نعمتت بار خدایا ، ز عدد بیرون است
شکر انعام تو هرگز نکند شکر گزار

moh@mad · 2/6/22

Ghoolagh گفت:
نعمتت بار خدایا ، ز عدد بیرون است
شکر انعام تو هرگز نکند شکر گزار

نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد

بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی