درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

Nikisa · 2/10/21

نام رمان: این شهر بوی مرگ میدهد

نویسنده: Nikisa

ژانر: عاشقانه

خلاصه: ویرا بعد از مرگ مادرش دختری افسرده و زودرنج میشه و با بقیه آدمها روابطش رو کم میکنه. این موضوع تا ۲۰ سالگیش هم ادامه داره تا وقتی که وارد دانشگاه میشه و اتفاقات عجیبی براش رقم میخوره...
غیر از ویرا پسری به اسم پنهان در یک شرکت بزرگ چرم‌سازی مشغول به کاره. زندگیه خوب و یکنواختی داره تا وقتی که نامزدش اون رو ترکش میکنه و اتفافات تلخی پشت سر هم براش رخ میده...
یک دختر و یک پسر با زندگی های متفاوت و داستان های متفاوت!
سرنوشت این عشق چیه؟

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 2/10/21

سلام

دوباره من

درخواست یک عدد ناظر جیگر، ژاذاب، عشق، گوگولی مگولی دارم

رمان هنوز اسم نداره

ژانر: ترسناک، معمایی

خلاصه هم نداریم

پرو نشید دیگه

همین ژانر بسه

ناظر خوشگلم بدید برم

~ROYA~

ندیدنش میام می‌دزدمش

از قبل هماهنگ شده

هواپیمام آماده هست

می‌دزدمش می‌برمش پاریس

وراج هم خودتونید

ناظرم رو بدید برم

خیلیم بچه خوبیم

رویا می‌دونه

~ROYA~ · 2/10/21

Maria.na گفت:
به نام خدا
نام رمان: دختر جهش یافته (جلد اول از مجموعه ی رقا*ص آذرخش)
نویسنده: maria.na
ژانر: فانتزی، علمی تخیلی، معمایی
ناظر پیشنهادی:^~SARA~^
دلیل: اگه ناظر هر دو تا رمانم یکی باشه برای من تمرکز کردن بهتر و راحت تر هستش. از ایشون خیلی در این زمینه راضی هستم.
خلاصه:
اخیراً اوضاع در نیویورک به هم ریخته و این چیزیست که حتی انابلا آرچِنولد دختر بازیگوش و بی خیال هم متوجهش شده است؛ ولی این چیزی نیست که او را بترساند، او بیشتر از همه از راز های مادرش می ترسد. زندگی عادی او با راز هایی که مادرش، دوستان و اطرافیانش از او مخفی می کنند، دستخوش تغییراتی می شود؛ رازهایی که بهایی سنگینی را به دنبال دارند و در پی آن ها، اتفاقِ نا خوشایندی برای مادرش‌ می افتد و قتل های بسیاری رخ می دهد. انابلا به دنبال علت اتفاقی که برای مادرش افتاده وارد بازی خطرناکی می شود؛ بازی ای که او را به سمت سرنوشت عجیبش می کشاند. بازی بین مرگ و زندگی، به نظر شما چه کسی برنده است؟

سلام وقتتون بخیر
ناظر پیشنهادی شما تایید شد ^~SARA~^
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

~ROYA~ · 2/10/21

sevma گفت:
سلام درخواست ناظر برای رمانم رو دارم

نام رمان: بغض آسمان
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: عاشقانه، فانتزی ، تراژدی
خلاصه: همه چیز از آن زمانی آغاز شد که نوزادی متولد شد و پا به جهان گذاشت؛ ولیکن داستان بسیار جلوتر از آن زمان شروع می‌شود. در شب ازدواج پرنسس کلارا، اتفاقی افتاد که تمام پادشاهی را در غم و اندوه فرو برد و هیچ کس انتظار نداشت که تمامی آن اتفاقات، زیر سر یک تازه وارد مرموز به شهر باشد. یک تازه واردی که به هیچ وجه هم تازه وارد نیست و در واقع، همان کسی است که زمانی به خاطر سرش جایزه برگزار می‌شد! حال، او با شعله‌های سیاه و آبی رنگش آمده تا آشکار کند که چه چیزی پشت دیوار حافظه پنهان شده و چه کسی آن حقایق و خاطره‌ها را به گونه‌ای از بین برده که گویا هیچ وقت وجود نداشته‌اند! سرانجام، با پیدا شدن سر و کله‌ی شورشی‌ها، زندگی ورق تازه‌ای را باز کرد و بیخیال همه چیز، بازی‌ای از جنس سلطنت صورت گرفت!

سلام وقتتون بخیر
ناظر شما : The unborn
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

~ROYA~ · 2/10/21

*Z.A.H.R.A* گفت:
سلام
دوباره من
درخواست یک عدد ناظر جیگر، ژاذاب، عشق، گوگولی مگولی دارم
رمان هنوز اسم نداره
ژانر: ترسناک، معمایی
خلاصه هم نداریم
پرو نشید دیگه
همین ژانر بسه
ناظر خوشگلم بدید برم
~ROYA~
ندیدنش میام می‌دزدمش
از قبل هماهنگ شده
هواپیمام آماده هست
می‌دزدمش می‌برمش پاریس
وراج هم خودتونید
ناظرم رو بدید برم
خیلیم بچه خوبیم
رویا می‌دونه

سلام وقتتون بخیر
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید
ناظر درخواستی شما تایید شد

ʙʟᴜᴇʙᴇʀʀʏ · 2/10/21

به نام خدای خوشبختی

رمان: غنچه خیس

نویسنده: ʙʟᴜᴇʙᴇʀʀʏ.ɴ

خلاصه:

سولین مانند اسمش غنچه گلی حساسه که منزویه!

اون به خاطر مشکل تکلمی که داره بیشتر اوقات مورد تمسخر قرار میگیره و به همین دلیل خیلی گوشه گیر و ساکته ولی با همین منزوی بودنش مجبور میشه پاش رو توی ماجرای پر پیچ و خمی بزاره و...

مقدمه:

اشک چشمان همیشه از غم نیست

اشک شوق هست

اشک بی حس هست

اشک عقده هست

شاید همه آنها سرچشمه از اشک باشند ولی حسی که آن موقع به انسان میدهند یکی از دیگری بیشتر تفاوت دارد...

″ عذر می‌خوام اگه رمانم خام و نپخته بود آخه واسه اولین بار جدی تصمیم به نوشتن کردم ، امیدوارم از اولین رمانم خوشتون بیاد... . ″

Ryhwn · 3/10/21

ʙʟᴜᴇʙᴇʀʀʏ گفت:
به نام خدای خوشبختی

رمان: غنچه خیس

نویسنده: ʙʟᴜᴇʙᴇʀʀʏ.ɴ

خلاصه:

سولین مانند اسمش غنچه گلی حساسه که منزویه!

اون به خاطر مشکل تکلمی که داره بیشتر اوقات مورد تمسخر قرار میگیره و به همین دلیل خیلی گوشه گیر و ساکته ولی با همین منزوی بودنش مجبور میشه پاش رو توی ماجرای پر پیچ و خمی بزاره و...

مقدمه:

اشک چشمان همیشه از غم نیست

اشک شوق هست

اشک بی حس هست

اشک عقده هست

شاید همه آنها سرچشمه از اشک باشند ولی حسی که آن موقع به انسان میدهند یکی از دیگری بیشتر تفاوت دارد...

″ عذر می‌خوام اگه رمانم خام و نپخته بود آخه واسه اولین بار جدی تصمیم به نوشتن کردم ، امیدوارم از اولین رمانم خوشتون بیاد... . ″

سلام. ناظر شما ^~SARA~^ . منتطر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~PARLA~ رو هم اد کنید.
موفق باشید

M O B I N A · 4/10/21

ریحانی می‌دونی دیگه

درخواست ناظ

ژانر: ترسناک و تراژدی

درباره‌ی ی دختره خو :straight_face:

پایان تلخ

اسمشم یغماگر

شاید تغییر کنه

Z.a.H.r.A☆ · 4/10/21

با سلام

درخواست ناظر دارم

نام رمان:میرانا
نویسندگان:زهرا بهشتی فر- ساحل صالحی زاده
ژانر:ترسناک - تخیلی- معمایی :aiwan_light_girl_sigh:

خلاصه:
زمانی که پادشاه «مانتیس»، از وجود نیروی شیطانی دختر تازه متولد شده‌اش باخبر می‌شود. سعی بر از بین بردنش می‌کند؛ غافل از این که دست سرنوشت، تقدیر دیگری را برای «میرانا» می‌نویسد. و او حالا برگشته است؛ پر قدرت و مخوف!

Mastane2533 · 5/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم
نام رمان: افسونگر عاشق
ژانر:ترسناک.فانتزی.جنایی.عاشقانه
خلاصه: دختر زیبایی که گول یه پسر که ادعا میکنه عاشقشه رو میخوره و تن به رابـ*ـطه ی اشتباه میده! دختر پس از اون اتفاق دست به کاری به شدت فجیع میزنه و امضای مرگ اون پسر رو رقم میزنه...
هیچ اثری نمیمونه جز...نفرت!
نفرتی که باعث مرگ خیلیا میشه و هرچه مرده ها زیاد شن قدرتمند تر میشه...!
درخواست ناظر دارم...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر کل بازنشسته

مدیر کل بازنشسته

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

مدیر تالار ماورا

عضو جدید انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین