درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

Ryhwn · 14/8/21

sahar83 گفت:
سلام در خواست ناظر دارم
نام رمان=نفرتی از جنس من
نویسنده=سحر احمدی
ژانر=فانتزی
خلاصه=داستان درباره یه دختره، دختری که با مرگ فجیع عزیزترین افراد زندگیش و دیدن مرگشون تویه شوک بزرگی میره.
اما مردم یه دهکده کوچیک تویه جنگل میشن خانواده جدیدش و...

سلام. ناظر شما Mahla_Bagheri . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

×.Banoo.× · 16/8/21

خب خب خب
تو این رمان چهارتا بلای آسمونی داریم ک از نظره خودشون خیلیم عاقل و بالغا:-/(سره عمرررر)
اینا ب دلایل زیر(موش بردن سره کلاس؛شکستن سره یکی از دانشجو ها؛پاره کردن استاد و ... )ک تمومی نداره از دانشگاه شوتیده شدن بیرون خو حقه شونه منم بود اخراجشون میکردم:|
خلاصه اینا مجبور میشن برا ادامه تحصیل برن تهران شهری ک پر از گرگه...
اینا برا کاره عملی دانشگاه باید تو یه بیمارستان مشغول ب کار بشن ولی هیچ بیمارستانی نیرو نمیخواد ک اینا برن اونجا کار کنن، تا اینکه..

Lida eftkhar · 16/8/21

با عرض درود درخواست ناظر داشتم.
نام رمان:
قایم موشک
ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی-پلیسی.
خلاصه:
زندگی سخت ترین بازیه دنیاست، با چند راه حل و... پایانی مجهول.
یک برنده و هزار بازنده. با امکان بردی یک در نود و نه.
فرق نمی‌کنه چطور خواهی باخت. گاهی نیش مار، گاهی تنه رقیب، گاهی با گیر افتادن در دست دشمن و گاهی اوقات هم با وصال نگاهتون.
او باخته بود، من هم باختم و شما هم خواهید باخت... اما
زاویه‌ی دیدِ شما به این باختِ که اهمیت داره. پشت هر باخت، بردی در پیچ و خمِ هزار توی زندگی پنهان شده.
توان و نتوانش رو تو انتخاب می‌کنی که عقب کشیده و در آن پستی و بلندیه جهنم دره گم شی یا... ادامه داده و بکشی تا کشته نشی.
این بازیه منه، منی‌ که راه دوم رو برگزیدم. کشته شدم، کشتم و خواهم کشت... و برای بردن هر آنکه رو مانع راهم شد دفن کردم و تپه ساختم برای صعود به بالا ترین نقطه‌ی وجود.
من ملودی هستم... زاده‌ی مهر و هنر... و خفته در گلوله و آتش با دور چینی از خون.

Abigail · 17/8/21

سلام درخواست ناظر دارم

نام رمان با من بخند

نام نویسنده:abigail

ژانر عاشقانه،طنز

خلاصع خب داستان از این قراره که ی اکیپ شر شیطون بخاطر کارایی که توی دانشگاه انجام دادن مثل (ریختن رنگ روی سر استاد، گذاشتین میخ روی صندلی دانشجوها، زدن کیک توی صورت مدیر و....) خلاصع نگم براتون
پرونده شونو فرستادن کانادا تا اونجا فوق دیپلم بگیرن (خو اگع منم بودم همین کارو میکردم)
دیگع میرن اونجا با پسرایی مثل خودشون پیدا میکنن خلاصع دیگع بقیشو بخونین

پیشنهاد ناظر ^ ناریــــــــن ^
علت ژانر های طنز و عاشقانه

Abigail · 17/8/21

سلام خسته نباشید
من ناظر میخوام

نام رمان عاشق مغرور

نام نویسنده:abigail

ژانر عاشقانه،طنز

خلاصع خب داستان از این قراره که ی اکیپ بخاطر ادامه تحصیلشون باید به کانادا سفر کنن تصميم گرفتن که با اولین پرواز به سوی زندگی جدیدشون برن اونجا با چندتا پسر مغرور آشنا میشن و.....

Saba hosseinzadeh · 17/8/21

موضوع : شاید ایندفعه بشه
ژانر : عاشقانه ، درام ، پزشکی
خلاصه: شاید همیشه اونجوری نباشه ، شاید بشه ایندفعه ، شاید ایندفعه قشنگ بشه ، بشه اون چیزی که اصلا تصور شو نمیکردیم .
داستان من در باره دختری به نام صبا هست که مثل همه دخترا آرزو های بزرگ و کوچیک زیادی داشت و داره .رویاهایی که شاید از نظر خیلی ها ناممکن باشه اما صبا ناممکن معنی نداره . صبا شخصیت هایی داره که خیلی ادم ها شاید مسخرش کنند و باعث میشه.........‌

Ryhwn · 17/8/21

×.Banoo.× گفت:
خب خب خب
تو این رمان چهارتا بلای آسمونی داریم ک از نظره خودشون خیلیم عاقل و بالغا:-/(سره عمرررر)
اینا ب دلایل زیر(موش بردن سره کلاس؛شکستن سره یکی از دانشجو ها؛پاره کردن استاد و ... )ک تمومی نداره از دانشگاه شوتیده شدن بیرون خو حقه شونه منم بود اخراجشون میکردم:|
خلاصه اینا مجبور میشن برا ادامه تحصیل برن تهران شهری ک پر از گرگه...
اینا برا کاره عملی دانشگاه باید تو یه بیمارستان مشغول ب کار بشن ولی هیچ بیمارستانی نیرو نمیخواد ک اینا برن اونجا کار کنن، تا اینکه..

سلام. ناظر شما Mahla_Bagheri . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~PARLA~ رو هم اد کنید.

Ryhwn · 17/8/21

Lida eftkhar گفت:
با عرض درود درخواست ناظر داشتم.
نام رمان:
قایم موشک
ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی-پلیسی.
خلاصه:
زندگی سخت ترین بازیه دنیاست، با چند راه حل و... پایانی مجهول.
یک برنده و هزار بازنده. با امکان بردی یک در نود و نه.
فرق نمی‌کنه چطور خواهی باخت. گاهی نیش مار، گاهی تنه رقیب، گاهی با گیر افتادن در دست دشمن و گاهی اوقات هم با وصال نگاهتون.
او باخته بود، من هم باختم و شما هم خواهید باخت... اما
زاویه‌ی دیدِ شما به این باختِ که اهمیت داره. پشت هر باخت، بردی در پیچ و خمِ هزار توی زندگی پنهان شده.
توان و نتوانش رو تو انتخاب می‌کنی که عقب کشیده و در آن پستی و بلندیه جهنم دره گم شی یا... ادامه داده و بکشی تا کشته نشی.
این بازیه منه، منی‌ که راه دوم رو برگزیدم. کشته شدم، کشتم و خواهم کشت... و برای بردن هر آنکه رو مانع راهم شد دفن کردم و تپه ساختم برای صعود به بالا ترین نقطه‌ی وجود.
من ملودی هستم... زاده‌ی مهر و هنر... و خفته در گلوله و آتش با دور چینی از خون.

سلام. ناظر شما ^~SARA~^ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

Abigail · 18/8/21

سلام درخواست ناظر دارم
به نام خدا

نام رمان با من بخند

نام نویسنده:abigail

ژانر عاشقانه،طنز

خلاصع خب داستان از این قراره که ی اکیپ شر شیطون بخاطر کارایی که توی دانشگاه انجام دادن مثل (ریختن رنگ روی سر استاد، گذاشتین میخ روی صندلی دانشجوها، زدن کیک توی صورت مدیر و....) خلاصع نگم براتون
پرونده شونو فرستادن کانادا تا اونجا فوق دیپلم بگیرن (خو اگع منم بودم همین کارو میکردم)
دیگع میرن اونجا با پسرایی مثل خودشون پیدا میکنن خلاصع دیگع بقیشو بخونین

~Kimia Varesi~ · 18/8/21

سلام خسته نباشید

نام رمان: کُنام گرگ (جلد اول)
نویسندگان: ~Kimia Varesi~ , ~Fatemeh Azizirad~
ژانر: تخیلی، معمایی، عاشقانه
خلاصه:
یک جنگجو همیشه شخصیت پراهمیت یک داستان است، و جنگجوهای این داستان گرگ‌هایی هستند که برای بقای خود می‌جنگند! برای زندگی می‌جنگند، برای گله‌ و برای عشق می‌جنگند.
این داستان تبادل احساسات میان گله‌ها است. نفرت و عشق، و بی‌اعتمادی و اعتماد خالص؛ اما چیزی که ثابت میان گرگ‌هاست، کُنام است! مکانی که به آن خانه می‌گویند و برای آن می‌جنگند، مکانی به‌اسم کنام گرگ!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

دوستدار انجمن رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

همراه رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

هنرمند انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین