خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,206
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه

|| رمان نبض احساس تو||
~نشر انلاین~
خلاصه رمان
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار می خواهم باور کنم، مال تو هستم....
گیسوی از جنس شاد و خوشحال و اهورایی از جنس مغرور و بد اخلاق!
دختر قصه ما مجبور به ماندن در عمارت اهورای قصه ما می شود:)
آیا می تواند این مرد مغرور و سنگدل را تحمل کند؟
سلام. ناظر شما دونه انار .
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین من رو هم اد کنید


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
Reactions: LIDA_M

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,206
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام رمان : پگاه

ژانر : تراژدی ، جنایی ، معمایی ، عاشقانه

نام نویسنده : pegah84

خلاصه : در سپیده دمی که بویِ آتش و دیلاق همه جا میپیچد ، مرگ قفنوس فرا می‌رسد و بانگی سوزناک سرتاسرِ دنیایِ دخترکی ۱۸ ساله را فرا میگیرد ... پگاه فرحزاد ! تنها بازمانده ی خاندان فرحزاد که از سر جبر روزگار در وجودِ بکر و دنیایِ دخترانه اش ، زایشِ قفنوس را تجربه می کند ... تهی و عاری از هر حس و عشقی با مُشت های گره خورده به دنبالِ انتهای یک انتقام و عشق ناکام پیش می رود تا حقایق یک به یک و دردناک بر روح و جسمش تازیانه زنند ...

.ناظر پیشنهادی: به صلاح دید مدیریت
سلام. ناظر شما خودم منتظر ایجدد گفتگو از سوی ناظر باشین


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و *ELNAZ*

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,206
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام رمان : در میان مه
ژانر : اجتماعی ، عاشقانه ، مافیا ، پلیسی
ناظر : Mahla_Bagheri
خلاصه رمان :
جیمز ، پسری که در دو سالگی همراه با خانواده اش به ایتالیا سفر کرد و مرگ خانواده اش را با چشمان خودش دید . در تمام زندگی اش سعی کرد قوی باشد و تنهایی روی پاهای خودش بایستد تا وقتی که دختری به اسم امیلی وارد زندگی اش شد و ..
سلام. ناظر شما The unborn. منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و *ELNAZ*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,239
امتیاز واکنش
64,113
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
سلام درخواست ناظر رمان دارم
اسم رمان:ماه عشق
نویسنده:mobina.h.f
درمورد دختری به اسم نفس هست که عاشق پسری به نام آرتینه
به دلایلی مجبور ازدواج میشه با کیارش پسر عموش
نفس دختر زیبایی بوده وخاطر خواه زیاد داشته
مهرشاد کسی که عاشق نفس بوده وحتی اون رو تحدید کرده برای انتقام.......
ژانر=عاشقانه


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: ~BAHAR.SH~ و Ryhwn

بهناز محمدنژاد

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
4
امتیاز
73
محل سکونت
بندر سیراف
زمان حضور
2 ساعت 29 دقیقه
سلام
نام رمان:رویای رخسار تو
نویسنده: بهناز محمدنژاد
ژانر:عاشقانه؛اجتماعی
.
خلاصه رمان:تو این رمان خبری از زندگی مرفه نشینی نیست قلم من درد رو به نمایش میزاره!.
داستان درباره دختری از جنس درده ک از سرناچاری به شغل شریف دزدی روی میاره؛دختری که دغدغه اش رنگ لاک و مانیکور ش نیست بین تمام دردهاش عاشق میشه عاشق یه آدم ناممکن.رویای رخسار تو زندگی و عشق رو به چالش می‌کشه!


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,206
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
سلام درخواست ناظر رمان دارم
اسم رمان:ماه عشق
نویسنده:mobina.h.f
درمورد دختری به اسم نفس هست که عاشق پسری به نام آرتینه
به دلایلی مجبور ازدواج میشه با کیارش پسر عموش
نفس دختر زیبایی بوده وخاطر خواه زیاد داشته
مهرشاد کسی که عاشق نفس بوده وحتی اون رو تحدید کرده برای انتقام.......
ژانر=عاشقانه
سلام. ناظر شما فاطمه بیابانی .منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین. من رو هم اد کنید


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: LIDA_M، فاطمه بیابانی، M O B I N A و یک کاربر دیگر

Neginii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/12/20
ارسال ها
487
امتیاز واکنش
10,771
امتیاز
303
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
33 روز 1 ساعت 24 دقیقه
نام رمان: آخرین سنگ قبر
نویسنده:Negini
خلاصه: راجب دختری به اسم ترانه هست که هر شب کابوس های بدی راجب سنگ قبر میبینه که یه آدم مرموز کنارشه و هر وقت اسم یکی از اعضای خانواده ترانه روی سنگ قبرا نوشته بشه دو روز بعدش همون آدم میمیره و همینم باعث تنهایی ترانه میشه. به آخرین سنگ قبر میرسه که نوبت به آخرین و عزیز ترین کسه ترانه میرسه اونم عشقش آرتا. حالا ببینیم آرتا هم هم مثله بقیه میمیره یا زنده میمونه؟


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Ryhwn، *ELNAZ*، Whisper و یک کاربر دیگر

Jinx

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
73
سن
23
زمان حضور
2 دقیقه
سلام خوبین میخواستم که رمانمو بخونین و اگه خوشتون اومد منو راهنمایی کنین که بتونم تو سایتتون فعالیت کنم با تشکر
خلاصه رمان :

زاده تنهایی،

زاده ارامش و سکون بیش از حد

زاده غم

زاده از دست دادن....

دختری که بعد از کلی سختی و فراز و نشیب زندگی عاشق آدم اشتباهی شد

_ ساحل میخوام به یه پارتی دعوتت کنم میای؟

+چرا که نه به یه تفریح احتیاج دارم..

رمانی عاشقانه، اجتماعی

با محتوای باز

پایان نامعلوم...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

zaraban217

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
2
امتیاز
73
سن
12
زمان حضور
4 ساعت 44 دقیقه
بسم ربك العظیم

موضوع:افترا در شب پانزدهم

ژانر:عاشقانه

نویسنده: زر زر

خلاصه:
الهی به امید تو

چشمانش به در دوخته بود و دل نگران مردی که می بایست تا سحر گاه در منزلش باشد، در این اوضاع احوالات جنگ و نا به سامانی شهر دل شوریده اش آرام و قرار نداشت...
امیر مرتضی که از پنجره تارمه نظاره گر افرا بود بی تأمل سراغش رفت و جویای احوالش شد!
کاسه لبریز افرا سر رفت و نالان و اشک ریزان سفره دلش را مقابل برادر بزرگ همسرش پهن کرد.
در باز شد و قامت دلدارش در چهار چوب در نمایان شد، از شدت سرخوشی چشمانش به زور پیشه رویش را میدید
در این فاصله کم بوی زهرماری دهن دلدارش را استشمام میکرد که....

درخواست تعیین ناظردارم


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: فاطمه بیابانی و ~BAHAR.SH~

Khoshnava

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
73
سن
23
زمان حضور
29 دقیقه
نام رمان: آرامِ طوفان
ژانر: عاشقانه، درام، اجتماعی
نویسنده: یاسمین خوشنوا


خلاصه: اسم من آرامه، ۱۹ سالمه و تهران زندگی میکنیم، البته اصالتاً اهل اصفهانیم...
دیپلم عکاسی دارم ولی دانشگاه نتونستم برم، یعنی نشد که برم، برخلاف اسمم زندگی نا آرامی دارم، پر از بدبختی و بیچارگی، تابلو نقاشی میکنم و عکس میگیرم و از این طریق پول درمیارم، مجبورم کار کنم، چاره ای ندارم...
مامانم سرِ زا رفته منم با پدرم زندگی میکنم، از وقتی چشم باز کردم جز اون کسی رو ندیدم البته یه عمه دارم که تا ۴ سالگی اون بزرگم کرده، که اونم وقتی من ۴ سالم بود تصادف میکنه، پدرم به ناچار بخاطر کار پیشنهادی تو تهران، منو برمیداره میاره تهران، اینجا دیپلممو میگیرم ولی بعدش...

■ تعیین ناظر به صلاح دید مدیریت


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا