خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

&&Sara&&

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/21
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
5
امتیاز
73
سن
23
زمان حضور
2 ساعت 47 دقیقه
نام رمان :طعم نوشیدنی عشق
ژانر:عاشقانه ٬ طنز
نویسنده: &&Sara&&

خلاصه: دختری پاک و ناب که هر چی بگی شیطون ٬ فضول و باهوشه و خوش خنده.... با ورود یه پسر خودشیفته و صد البته مغرور به زندگیش ٬ اتفاقات عجیبی رخ میده ٬ باید نظاره گر باشیم که آیا ته این داستان خوش تموم میشه یا نه!؟


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Narín✿ و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام رمان :طعم نوشیدنی عشق
ژانر:عاشقانه ٬ طنز
نویسنده: &&Sara&&

خلاصه: دختری پاک و ناب که هر چی بگی شیطون ٬ فضول و باهوشه و خوش خنده.... با ورود یه پسر خودشیفته و صد البته مغرور به زندگیش ٬ اتفاقات عجیبی رخ میده ٬ باید نظاره گر باشیم که آیا ته این داستان خوش تموم میشه یا نه!؟
سلام. ناظر شما Narín✿ .
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین. ~ROYA~ رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • پوکر
Reactions: Narín✿

Parnian 86

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
1/4/21
ارسال ها
22
امتیاز واکنش
592
امتیاز
148
زمان حضور
11 روز 3 ساعت 40 دقیقه
به نام خدا
در خواست تعیین ناظر دارم
نام رمان:قتل احساس
نویسنده:پرنیان ۱۵
ژانر:عاشقانه
خلاصه:این رمان راجب زندگی دختری به نام ایدا ست که با مرگ پدرش همچی عوض میشه و مجبور میشه زندگی سختی تحمل کنه و حقایقی که هنوز متوجه نشده...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

~حنانه حافظی~

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/12/20
ارسال ها
1,339
امتیاز واکنش
18,143
امتیاز
323
محل سکونت
دریای پیامدها
زمان حضور
40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
با سلام درخواست ناظر دارم
نام رمان: ارواح سرگردان
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه:
سه روح که در زمین گیر افتاده‌اند. سه روح که نه جزوی از دنیای شر هستند و نه دنیای خیر!
سه روح خاکستری رنگه، غباری!
ارواحی که شاهده رفتارها، دردها و تمام ظلم هایی که نسبت به انسان‌های مظلوم می‌شود هستند؛ اما قدرتی برای مقابله با آنها ندارند!
ارواحی که سال‌ها پیش نابه‌هنگاهم با باز شدن دروازه‌ی دنیایه ارواحِ سرگردان به زمین آمدند و تاکنون بر روی زمین اسیر اند!
*نام رمان تغییر می‌کند!


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Ryhwn، Narín✿، عروس شب و یک کاربر دیگر

Zahra_.k19

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
0
امتیاز
72
سن
24
زمان حضور
16 دقیقه
سلام درخاست ناظررمان دارم
نام رمان:دخترشرور
نویسنده:محدثه فارسی


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • پوکر
Reactions: Elaheh_A و ~حنانه حافظی~

narges756

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
73
سن
26
زمان حضور
13 دقیقه
رمان انتقام عاشقانه

به قلم Elaheh

ژانر: عاشقانه

نتیجه : پایان خوش.

نکته: هنگام خواندن هر پارت به اسم کسی که رمانو میگه توجه کنید .





پارت ۱



فرحان







- تو دیوونه شدی ؟ باورم نمیشه من نمیذارم همچین غلطی بکنی.

- چرا نمیفهمی . ببین زندگیمونو . ترلان ببین با ما چیکار کردن؟ کو خونوادمون ؟ کو ادلان هاااااا؟

دیگه داشتم داد میزدم ترلان با تشر گفت :

- فرحان تو حق نداری . من اجازه نمیدم با زندگی یه دختر بازی کنی.

سرش داد زدم :

- تو هیچ غلطی نمتونی بکنی .

اونم عین من داد زد :

- پس دیگه خواهری به اسم من نداری .

دست گذاشت رو نقطه ضعفم من بجر ترلان هیشکیو نداشتم اون همه زندگیم بود . پدرم مادرم .

با کلافگی دست کشیدم توی موهام و سریع از اتاقش زدم بیرون .

یه نگاه به خونه انداختم اعصابم داغون تر شد این خونه درندشتو میخواستیم چیکار وقتی همیه ذهنم درگیر حس انتقام بود.

نمیتونستم از انتقامم صرف نظر کنم من سالهاست منتظر همچین لحظه ای بودم تا قلبم یکم خنک شه .

دیوونگی زده بود به سرم دلم برای ادلان برادرم تنگ شده بود برادری که یه قل دیگه من و ترلان بود .

با پا در اتاقمو کوبیدم و رفتم تو. انگار قفس بود برام. رفتم سمت بالکنو درشو باز کردم سوز پاییزی که اومد تو حالم بهتر شد رفتم بیرونو با حرس سیگارو از جیبم کشیدم بیرون .

روشنش کردم و چند تا پک عمیق زدم . حالم خوب که نشده بود هیچ بدترم شده بودم . درسته ترلان برام خیلی مهم بود ولی نمیتونستم هرچی که اون گفتو انجام بدم .

با ذهنی داغون برگشتم تو اتاقو روی تـ*ـخت ولو شدم .

صبح وقتش بود باید کارمو شروع میکردم


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
سلامی دوباره:morningb:
نام رمان: تسخیرگر روح
نام نویسنده: الناز
ژانر: فانتزی، عاشقانه، معمایی
خلاصه: او شرور نبود
علاقه ای به جنگ و خونریزی نداشت!
از اذیت کردن دیگران خوشحال نمی‌شد!
از کشتن بقیه ذوق نمی‌کرد.
افتخار نمی‌کرد.
او متنفر بود از شرور بودن!
او فقط می‌خواست زندگی کند.
یک زندگی عادی
مثل همه!
اما سرنوشت جور دیگری برایش رقم خورده بود.
قلمش را با خون عزیزانش جلا داده بود و شروع به نوشتن زندگی اش کرده بود!
جوری که هرگز فکرش را نمی‌کرد...
ناظر پیشنهادی : Narín✿
دلیل : آشنایی و تسلط ایشون در ژانر فانتزی و معمایی.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: عسل شمس، Ryhwn، Narín✿ و یک کاربر دیگر

^__^ Paradox ^__^

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/20
ارسال ها
18
امتیاز واکنش
228
امتیاز
98
سن
25
محل سکونت
Esf
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 26 دقیقه
سلام درخواست ناظر دارم برای رمانم

نام رمان: جدال شاه مهره
نویسنده: حنانه بامیری
ژانر: معمایی، جنایی

خلاصه: با مفقود شدن جنازه‌ی هرمس رودریگز، شاه در لباس سرباز، در منجلاب مخوف سماع، شیرازه‌ی سازمان از هم پاشید و هیچ کس نتوانست علّت این مفقود شدن را بفهمد. نمایندگان به دنبال دشمن می‌گشتند در حالی که دشمن در میان خودشان تبر به ریشه‌شان می‌زد. با همکاری یک نابغه‌ی ایرانی...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: *ELNAZ* و Ryhwn

sarina.k

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/4/21
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
2,545
امتیاز
153
محل سکونت
قبرستون قلب:)
زمان حضور
13 روز 57 دقیقه
سلام
نام: شاه کلید
ژانر: عاشقانه/ ترسناک
خلاصه:
اینکه ادم بد قصه خودت باشی یا ادم خوبه دست خودته ... اینکه ظلم کنی یا محبت کنی دست خودته ... اینکه بد

باشی یا خوب دست خودته .. اینکه بخوای دل بشکونی یا به دست بیاری دست خودته... اینکه همه ازت راضی باشن یا

اه و نفرینت کنن دست خودته ... ولی تو داستان من هیچ کدوم از اینا دست خودم نبودو نیست ... نمیدونم تا کجا میخواد

اینجوری پیش بره ولی خب داستان من با بقیه فرق میکنه ...
*پسری به اسم سامیار با دنیایی سیاه و پر از تاریکی با دختری به اسم تینا با دنیایی شاد و پر از روشنایی اشنا میشه و
دنیا کاری میکنه که این دوتا بهم برسن


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: *ELNAZ* و Ryhwn

sarina.k

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/4/21
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
2,545
امتیاز
153
محل سکونت
قبرستون قلب:)
زمان حضور
13 روز 57 دقیقه
سلام
اسم :قلبی ندارم
ژانر: عاشقانه ... ترسناک ...
خلاصه "دختری به اسم تینا که عاشق درس و...بنابر دلایلی مجبور شد با یکی از شریکای پدرش ازدواج کنه تا طرف کاری رو انجام نده که همه و پشیمون کنه ...مجبور به تن دادن خواسته ای شده که نه تنها خودش بلکه خانوادش هم راضی نبودن .... "


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: ronak.a، Ryhwn و *ELNAZ*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا