خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام دلنوشته: پیدای پنهان
نام نویسنده : فاطمه قاسمی
خلاصه :
بعضی اوقات، گریه پابرهنه وسط خنده‌هایت می‌پرد و همه چیز را برملا می‌کند.
درست همان لحظه که در خوشی‌ها غرقی، لبخند روی لـ*ـبت، چون غنچه‌ای که در خزان رویده، به یک باره می‌خشکد.
همان وقتی که صدای قهقهه‌ات گوش دنیا را کر می‌کند؛ چیزی در گوشه کنار قلبت بی‌صدا می‌شکند.
و هیچ راهی نیست تا دردت را ثابت کنی.
لینک:


نقد و بررسی دلنوشته پیدای پنهان | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ح. عبدالهی، hoosin1387، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 3 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
«به نام ایزد یکتا»
نقد و برسی دلنوشته پیدای پنهان

یک اثر ادبی در خلاء خلق نمی‌شود، شرایط جامعه، فرهنگ و احساسات نویسنده هم روی نوشته تاثیرگذار است. دلنوشته پیدای پنهان هم دیدگاه نویسنده نسبت به جامعه و عشق را ابراز می‌کرد.
ذهنیت نویسنده از جامعه همانند بقیه انسان‌ها بود و ما منظر جدیدی در دلنوشته پیدای پنهان نمی‌بینیم.

تا جایی که دلنوشته شما را مطالعه کردم دلنوشته وزنی را دنبال نمی‌کند (ایرادی نداره) و بیشتر با تشبیه و آرایه‌های کاربردی متن را ادبی کند! اما این نکته که محتوا باید نوین باشد یا حداقل باید درست پیاده سازی شود رعایت نشده.
نباید خنده‌ها و شادیمان وابسته به سخن مردم باشد.
قصدشان مجهول است حرف‌هایشان معلوم‌.
خوبی می‌کنیم، بد می‌شوند.
بد باشیم، بدتر می‌شوند.
می‌مانیم، سر باریم و مانع خوشی هایشان.
راه رفتن را که پیش می‌گیریم، مجرم می‌شویم.

خدایا به راستی در ذهن بنده‌هایت چه می‌گذرد؟!

مثلا این قطعه که بیشتر حالت نصیحت‌های کلیشه را دارد!
نکته دیگری که به چشمم زیاد می‌خورد استفاده بسیار از واژه "ز" بود؛ در اشعار و دلنوشته‌هایی که نویسنده می‌خواهد کوتاه نویسی کند کلمات را مخفف می‌کنند که متن موزون‌تر شود و برای دلنوشته شما که کوتاه نویسی نمی‌کنید مخفف کردن کلمات اشتباه و حرکت آماتورانه‌ای هست!
یکی از قطعه‌های دلنوشته، مرا یاد دلنوشته "سهراب من گم شده‌ام" انداخت:
سهراب هم انگار فهمیده‌بود قایق ساختن کار درستی نیست؛ برای این بود گفت:

چشم‌ها را باید شست و جور دیگر دید!
آری سهراب، این دریا که من دیدم، تو و قایق را باهم می‌بلعد
الهام گرفتن از یک اثر ایرادی ندارد اما عیننا پیاده کردن ممکن است باعث ایجاد سوءتفاهم بین منتقد و نویسنده باشد. اگر از این سبک راضی هستید، می‌توانستید حداقل شاعری به جز سهراب سپهری را انتخاب کنید.


بندکفش‌هایش رابست و، درراگشود.
زیرلب ذکرهای زمزمه می‌کرد، که گویا نجوای عاشقانه‌اش باحسین بود.
دستش راگرفتم :
_پدرجان کجا؟
لبخندی دردناک زدوگفت:
_مگرنمی‌شنوی؟! صدای حسین، هنوزهم می‌آید؟
مکث کوتاهی کرد و گفت:
-بایدبروم.

اشک هایم را با پشت دست پاک کردم و گفتم:
_پدرجان، امسال امام حسین غریب است.
غریب ترازهرسال.
غم اصلی را جاده‌ها روی دوش می‌نهند. جاده‌های که هرسال این موقع، زائران را روی دوش می‌نهادند.
پدرجان امسال، خبری نیست ازهیچ جاده‌ای، هیج زائری به مقصد کربلا قدم برنمی‌دارد.
امسال درخانه باید گریست، نه به حال حسین، به حال دوست داران حسین، که امسال هوای حرم کرده اندو، حسین را ندارند‌.!


قطعاتی که رنگی شدند، دیالوگ‌های غیر ضروری هستند که ظاهرا نویسنده صرفا جهت ایجاد فضاسازی استفاده کرده و برعکس، این باعث شده سطح دلنوشته پایین بیاید.
شاید اگر این جملات نبود، قطعه قابل قبول‌تر می‌شد.
در دلنوشته همچین مواردی زیاد بود؛ انگار نگارشگر صرفا جهت بیشتر کردن حجم متن از متون بی‌خود استفاده می‌کرد!
در برخی نقاط هم متن نامفهوم به نظر می‌آمد و معنی خاصی نمی‌داد و یا کلمات اشتباهی انتخاب شده.
یارا؟
ظاهرا اینجا منظور شما "ای یار" بود ولی کلمه یار اینگونه عجیب به نظر می‌آید!

شاهنامه را خوانده‌ای؟
حالم خوش است؛ خوشه خوش.
خوشه یعنی دسته یا دانه! خوشِ خوش درسته.

درست مثل آخر شاهنامه.
ارتباط قضیه شاهنامه و حال خوش نامشخص است!
***

دست بردار باران!
من نه دگر اشکی برای ریختن دارم، نه چیزی برای باختن.
همانطور که قبلا گفتم، مخفف کردن واژه‌ها در زمانی واجب است که بخواهیم شعر کوتاه بنویسیم و برای موزون‌تر شدن کلمات را مخفف می‌کنیم.
در اینجا وزنی نیست که "دیگر" را مخفف کنیم!

منم و یک قلب، که ضربه‌های آخرش را می‌زند!
ضربه یا ضربان؟

بنده قبلا بقیه دلنوشته‌های شما رو مطالعه کرده بودم و پیشرفت قابل توجهی رو داشتید! طوری که من با قضاوت شروع کردم به خوندن دلنوشته ولی بهتر از انتظارم بود.
من تا جایی که اطلاع دارم فاطمه جان، شما علاقه زیادی به نوشتن دارید و خیلی می‌نویسید اما باید بگم نوشتن کافی نیست! حتی مهمتر از نوشتن، خوندن (کتاب خوب) هست! و این ضعف حاصل از تجربه کم در زمینه مطالعه، توی دلنوشته هم احساس می‌شد؛ امیدوارم برطرف بشه:گل:


سپاس بابت انتقاد پذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی دلنوشته پیدای پنهان | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: Parmida_viola، Tavan، SAEEDEH.T و یک کاربر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام ایزد یکتا»
نقد و برسی دلنوشته پیدای پنهان

یک اثر ادبی در خلاء خلق نمی‌شود، شرایط جامعه، فرهنگ و احساسات نویسنده هم روی نوشته تاثیرگذار است. دلنوشته پیدای پنهان هم دیدگاه نویسنده نسبت به جامعه و عشق را ابراز می‌کرد.
ذهنیت نویسنده از جامعه همانند بقیه انسان‌ها بود و ما منظر جدیدی در دلنوشته پیدای پنهان نمی‌بینیم.

تا جایی که دلنوشته شما را مطالعه کردم دلنوشته وزنی را دنبال نمی‌کند (ایرادی نداره) و بیشتر با تشبیه و آرایه‌های کاربردی متن را ادبی کند! اما این نکته که محتوا باید نوین باشد یا حداقل باید درست پیاده سازی شود رعایت نشده.
نباید خنده‌ها و شادیمان وابسته به سخن مردم باشد.
قصدشان مجهول است حرف‌هایشان معلوم‌.
خوبی می‌کنیم، بد می‌شوند.
بد باشیم، بدتر می‌شوند.
می‌مانیم، سر باریم و مانع خوشی هایشان.
راه رفتن را که پیش می‌گیریم، مجرم می‌شویم.

خدایا به راستی در ذهن بنده‌هایت چه می‌گذرد؟!

مثلا این قطعه که بیشتر حالت نصیحت‌های کلیشه را دارد!
نکته دیگری که به چشمم زیاد می‌خورد استفاده بسیار از واژه "ز" بود؛ در اشعار و دلنوشته‌هایی که نویسنده می‌خواهد کوتاه نویسی کند کلمات را مخفف می‌کنند که متن موزون‌تر شود و برای دلنوشته شما که کوتاه نویسی نمی‌کنید مخفف کردن کلمات اشتباه و حرکت آماتورانه‌ای هست!
یکی از قطعه‌های دلنوشته، مرا یاد دلنوشته "سهراب من گم شده‌ام" انداخت:
سهراب هم انگار فهمیده‌بود قایق ساختن کار درستی نیست؛ برای این بود گفت:

چشم‌ها را باید شست و جور دیگر دید!
آری سهراب، این دریا که من دیدم، تو و قایق را باهم می‌بلعد
الهام گرفتن از یک اثر ایرادی ندارد اما عیننا پیاده کردن ممکن است باعث ایجاد سوءتفاهم بین منتقد و نویسنده باشد. اگر از این سبک راضی هستید، می‌توانستید حداقل شاعری به جز سهراب سپهری را انتخاب کنید.



قطعاتی که رنگی شدند، دیالوگ‌های غیر ضروری هستند که ظاهرا نویسنده صرفا جهت ایجاد فضاسازی استفاده کرده و برعکس، این باعث شده سطح دلنوشته پایین بیاید.
شاید اگر این جملات نبود، قطعه قابل قبول‌تر می‌شد.
در دلنوشته همچین مواردی زیاد بود؛ انگار نگارشگر صرفا جهت بیشتر کردن حجم متن از متون بی‌خود استفاده می‌کرد!
در برخی نقاط هم متن نامفهوم به نظر می‌آمد و معنی خاصی نمی‌داد و یا کلمات اشتباهی انتخاب شده.
یارا؟
ظاهرا اینجا منظور شما "ای یار" بود ولی کلمه یار اینگونه عجیب به نظر می‌آید!

شاهنامه را خوانده‌ای؟
حالم خوش است؛ خوشه خوش.
خوشه یعنی دسته یا دانه! خوشِ خوش درسته.

درست مثل آخر شاهنامه.
ارتباط قضیه شاهنامه و حال خوش نامشخص است!
***
دست بردار باران!

من نه دگر اشکی برای ریختن دارم، نه چیزی برای باختن.
همانطور که قبلا گفتم، مخفف کردن واژه‌ها در زمانی واجب است که بخواهیم شعر کوتاه بنویسیم و برای موزون‌تر شدن کلمات را مخفف می‌کنیم.
در اینجا وزنی نیست که "دیگر" را مخفف کنیم!

منم و یک قلب، که ضربه‌های آخرش را می‌زند!
ضربه یا ضربان؟

بنده قبلا بقیه دلنوشته‌های شما رو مطالعه کرده بودم و پیشرفت قابل توجهی رو داشتید! طوری که من با قضاوت شروع کردم به خوندن دلنوشته ولی بهتر از انتظارم بود.
من تا جایی که اطلاع دارم فاطمه جان، شما علاقه زیادی به نوشتن دارید و خیلی می‌نویسید اما باید بگم نوشتن کافی نیست! حتی مهمتر از نوشتن، خوندن (کتاب خوب) هست! و این ضعف حاصل از تجربه کم در زمینه مطالعه، توی دلنوشته هم احساس می‌شد؛ امیدوارم برطرف بشه:گل:


سپاس بابت انتقاد پذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98
سلام عزیزم مرسی جانا:loveb:
حتما برای پیشرفت به توصیه‌هات توجه خواهم کرد گلکم:loveb:
و تنها چیزی که باید بگم اینه که من دلنوشته‌پیدای پنهان رو خیللییی زودتر از دلنوشته سهراب من گمشده‌ام نوشتم عزیزم و واقعا نمیام جلو کلییی کاربر اثر بقیه دوستان عزیزمم رو کپی کنم:lol:. بازم مرسی عزیزدلم.
مچکرم از شما و تیم نقد انجمن که باعث پیشرفت می‌شید:flowerb:


نقد و بررسی دلنوشته پیدای پنهان | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ح. عبدالهی، hoosin1387 و Amerətāt
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا