مشاعره

Narges_Alioghli · 21/5/20

moh@mad گفت:
منطق الطیر نگاهت به هنرها وصل است
نکند حکم کنی یا بدهی فتوایی...

یاس منی یا سمن، یاسمنی یاس من
با تو دگرگون شود، گلشن احساس من

moh@mad · 21/5/20

Narges_Alioghli گفت:
یاس منی یا سمن، یاسمنی یاس من
با تو دگرگون شود، گلشن احساس من

نفسی چند جدا از نظرت می گردم

باز می آیم و بر گرد سرت میگردم

Narges_Alioghli · 21/5/20

moh@mad گفت:
نفسی چند جدا از نظرت می گردم

باز می آیم و بر گرد سرت میگردم

من به غمگین‌ترین حالت ممکن شادم
تو به آشوب دلم ثانیه‌ای فکر مکن

moh@mad · 21/5/20

Narges_Alioghli گفت:
من به غمگین‌ترین حالت ممکن شادم
تو به آشوب دلم ثانیه‌ای فکر مکن

نیست پروا تلخ کامان را ز تلخی های عشق

آب دریا در مذاق ماهی دریا خوشست

Narges_Alioghli · 21/5/20

moh@mad گفت:
نیست پروا تلخ کامان را ز تلخی های عشق

آب دریا در مذاق ماهی دریا خوشست

تا به رخسار تو زلف مشک‌فام افتاده‌ست
من که باشم، خورشید اینجا به دام افتاده‌ست

moh@mad · 21/5/20

Narges_Alioghli گفت:
تا به رخسار تو زلف مشک‌فام افتاده‌ست
من که باشم، خورشید اینجا به دام افتاده‌ست

تا ابد كشته ی چشمان تواَم حرفی نيست

گرچه اين هم شده ديگر سخنی تكراری

Narges_Alioghli · 21/5/20

moh@mad گفت:
تا ابد كشته ی چشمان تواَم حرفی نيست

گرچه اين هم شده ديگر سخنی تكراری

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه‌ی احسان شود روزی گلستان غم مخور

moh@mad · 21/5/20

Narges_Alioghli گفت:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه‌ی احسان شود روزی گلستان غم مخور

رشته بین من و او با گره کوتاه شد

معصیت آن قدرها بد نیست، گاهی لازم است

Narges_Alioghli · 21/5/20

moh@mad گفت:
رشته بین من و او با گره کوتاه شد

معصیت آن قدرها بد نیست، گاهی لازم است

تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
من ارگ بمم خشت به خشتم متلاشی

moh@mad · 21/5/20

Narges_Alioghli گفت:
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
من ارگ بمم خشت به خشتم متلاشی

یک شب از عشاق جا ماندیم وبس

قصه نالایقی خواندیم وبس

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی