رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...ولی بیمن و دل پاک و راستم!
اگر پس پرده تویی، از برم دور شو و در پیام نباش؛ چشمانم سوی هرکس باشد، تو نیستی!
و اگر تنها چند مگس، باید بگویم مهتر است از میان راه کنار روید، تا مگر خود از دم تیغتان نزدم.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. سرپر: توقف کوتاه
...چندان درخششی مینماید[2] که چشمت میسوزد!
به زمزمهی افسونت میگویم:
- دیدار را بپذیر و پیش آی!
و پس، دوات به کنار!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#یخ_و_میخ
_______________________________________
۱. به هیچ: هرگز
۲. گیهان من و تو را از یکدیگر میراند و ژرفای جانم: جهان و عمق وجودم من و تو...
...بر گیسویم بنشان، تا دگر شکوفهها از سر و روی خودت روان شود! نمیدانم چه هنگام از این بهار نابسامان رویاروی یکدیگر خواهیم ایستاد؛ ولی آن روز، چه دیر چه زود، سرآغاز داستان من و توست!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#یخ_و_میخ
_______________________________________
۱. دِی: دیروز
۲. سرشتگونه: طبیعی
...باش! دوستانت نقل و نبات از دهانشان میریزد، هرگاه که به نامت لـ*ـب میگشایند و شادتر، چون فرشتهخویی که بارها زخمهایش دریده و فرزانگی آموزگارش بوده، بهر تو از خم کوچهی بیخِردی میگذرد!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#یخ_و_میخ
_______________________________________
۱. کف: از کف دادن، از دست...
...او به دنبال آرمان والایش میدود و یاد فرشتهی پاییزیام را زنده میکند" ای بسا تنم از پَستی دیوانگان به تکان و شکن[2] است و تنها... آگاهی از چند قلمش مرا خرسند میدارد.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#یخ_و_میخ
_______________________________________
1. دیوانزاد: دیوانهزاده
۲. تکان و شکن...
...تاب ناپاک تا دهها روز چشم و گوش میآزارد، سپس بوی گل فرزانگی و راستی فرایش میگیرد و ویرانه، شاهانه میشود.
در چند واژه: روی گیرید از این هزار سخنانِ فریبکار که شومی خود را به روزگار خوشلقا میبندند.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. مُهر مجاز از...
...ولی دور نیست اگر به آموزگاری خِرد تبرشکن، از برای نگاهبانی خود، اندیشه و بُن جان، با آرزوی نوش آب دماوند[3] رهایتان کنم.
#تیرالین
#پیچ_و_خم_دنج
#دل_نوشته
#یخ_و_میخ
_______________________________________
۱. انگشت سبابه را به جوهر مرگ آغشته کردم: عهدی جدی با خود بستم
۲. لـ*ـختی از غبار تیرهی...
...چه کردهای، مهتر؟ نکند، تو پاکی و هنرش را به خاک سپردی؟ نکند، خودت را نیز همگام با او به گور سپردی؟ نکند، همهی گمانهای این ژندهپوش به راستیها میرسد؟
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تصویر_دوریان_گری
_______________________________________
۱. اگرش پیوسته بار داده میآمد: اگر همیشه...
...پس در پایان، بی من، به آتش و نیایش گرای[3]، نه خون و باروت و نه آن خندههای مستانهی دردآور.
#تیرالین
#تصویر_دوریان_گری
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. کدیور: صاحب
۲. دیگری رنگ بسیار میبازد: دیگری بسیار تغییر میکند
3. به آتش و نیایش گرای: انسان خوبی باش
...میگویم به خنده و گزاف و فلسفه تا که به سپیده برخیزی و شادی چون باران یکایک[1] بهاری از چشمانت فرو ریزد و من میگویم به تو، او و همه، که های من! او دستکم به خم دست زیبایش سزاوار چاپلوسی مجنون بهر لیلیست.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. یکایک: ناگهان
...و میروند، من به راستی اهورا و دماوند دوستتان داشتم؛ نداشتم؟ نمیتوانید دروغش پندارید!
من نیز فراموشتان میکنم، به گونهای که اگر روزی در پایان افق تابستان، رویاروی شدیم، به دشواری هفتخوان به یادتان آورم!
پس در این شب که همه دار و ندار پشت سر را میسوزانم، بدرود!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
...پس گیری؛ که مَنَش دل بستم و شیرینیاش پذیرفتم؛ مگر...
باری[3]! باید بنگری و اگر همه بازی کودکان، به زبان روانم آن همه شیرینی بازستانی!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
1. مهتر: منظور نویسنده
۲. داستانهای پریان: قصههای عاشقانهی افسانهای
۳. باری...
...که چشم در چشمش نشدهام و هر چه رود زندگی از خم کوهسار زمستان و دشتهای هموار بهاری درمیگذرد، نام و نشان او نیز در اندیشهام رنگها میبازد و شاید باید بگویم در این دَم، شاهزادگی او به غبارِ فناست.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. بههیچ: هرگز
۲...
...من درمیگذرد و تو... باید شادمان باشی، هر چه روی داد و نداد، نزد هر آن کس که دلت میتکاند و دیگر زیبارویان زندگیات و پوزش مخواه، که یکی چون من، به آن روزها نیز تو را الهامبخش راستین زندگی خواهند دانست...
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. تا چه دَم: چقدر
هرگز چشم در چشم، دل به دل نخواهیم سپرد، هرگز نام یکدیگر نخواهیم دانست، به هیچ[1]، تیمار[2] دیگری نخواهیم بود و همگام در شبهای ستارهدار شیدایان.
ولی با این بس بیراهه، من سپاسگزارتان هستم و میکوشم هرگاه از برتان میگذرم، لَبخند زنم، به خِرد و مهر؛ چون به نخستین بار، همان هنگام که به شورتان...
...و زهر اهریمن برون میریزد!
اکنون نیز روزهاست از سر و رویم ریخته و در زمین فراموشی فرو رفتهای!
و من چون شاهزادهای که با تن و سر زخمی از جنگ با گرگ، بهر دختی از تبار جنگل، بازگشته است در دل میگویم:
- من دوستش داشتم؛ گرچه به سرانجام نرسید و او، دستاویزش بود...
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
...بخشی از جان من، کُنه[2] من بودهای!
آیا این بس داستان سرایی از بُن جان، برای بازگرداندنت از آن سرای ناشناخته بسنده نیست لغزیده پای شهریار[3]؟
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. میرهی: رها میکنی
۲. کنه: هویت
3. شهریار اشاره به معنی ماه شهریور: شهریاری نیک
...آنم که در سر و دلم جولان دهی و نه نوشتههای زیبا، بُرنا[1] و ارزشمندم.
تنها با خود پیمان میبندم از همنشینیهای ناگزیر و یا خودخواسته با کسی که نمیخواهم نیز درگذرم و پیرامون خود را با گلهای بهاری پُر کنم.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. برنا مجاز...
...همان روز که سر و جانم از بر شکوفایی بهار است و تو... قلم بردباری پیشه میکند، تا روزگار دیگر تو را بنگرد؛ کهتر!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. تابستانی: موقت
۲. مشتبه شده بودم: به اشتباه افتاده بودم
۳. بیدست: معادل بیسروپا
۴. دستی خون: یک دور...
...و سخن از دلدادگی ما میگویند و نگاهها و سخنهای دیوانهوار روانه میکنند؛ میدانی؟ هوا بس زهرآلود است! اگر تو ایشان را نَگسلی، خود از دم تیغشان میزنم!
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. آهنگ: قصد
۲. جام فراز ده: برو خوش باش
۳. خط از بر میکنی: سخن...