خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,357
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان:آجودانیه
نام نویسنده:mohamad_h
نام تایید کننده:^moon shadow^
ژانر:عاشقانه،تراژدی
خلاصه:
من سی سالمه ولی انگار سیصد سالمه.
قبل از اینکه بگیرنم،همه چیز داشتم غیر از امید.
وحالا همه چیزم امیده.


نقد و بررسی داستان کوتاه آجودانیه | mohamad_h کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، gandom، MacTavish و 7 نفر دیگر

ØMĪĎ

شاعر انجمن
شاعر انجمن
  
عضویت
11/8/18
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,831
امتیاز
213
محل سکونت
همین حوالی
زمان حضور
8 روز 21 ساعت 41 دقیقه
نقد رمان کوتاه (!) آجودانیه
هیاهوی بسیار برای هیچ!

چند ماهی میشد که رمانی را نقد نکرده بودم و راستش را بخواهید قصدش را هم نداشتم، اما دوستی اصرار کرد و من هم قبول کردم.
اصلا رمان کوتاه چیست؟! بیایید اول درباره ی خود کلمه رمان با هم صحبت کنیم؛کلمه رمان یعنی داستان بلند، پس آیا رمان کوتاه یعنی داستانِ کوتاهِ بلند ؟!
بهرحال! رمان آجودانیه یک اثر تقریبا جنایی است که ادعا عاشقانه بودن هم دارد؛ گرچه من عاشقانگی خاصی در آن ندیدم. این، از آن دسته رمان هایی است که می شود در یک عصر تابستانی مثل عصرانه ای ساده صرف کرد؛ البته اصلا فکر نکنید که هضمش به همین راحتی هاست!
رمان ایراداتی دارد که مثل کیسه های شنِ بالن،ازاوج گرفتن اتفاقات و ماجراها جلوگیری می کند.ابتدای رمان، کارن ،که شخصیت مرکزی است،را از سلول تاریک خود برطبق یک روال 4 ساله، برای بازجویی خارج می کنند و برای اینکه محل بازجویی را یاد نگیرد،به چشم هایش اسپری فلفل می زنند(!)؛درست خوانده اید،اسپری فلفل! نمی دانم چه چیزی در سر نویسنده می گذشته اما شاید با خودش فکر کرده: ایده چشم بند کلیشه ای شده و نیاز به تحولی شگرف در این عرصه است! مسئله وقتی عجیب تر می شود که می فهمیم این روند اسپری زدن 4 سالِ اسارت کارن ادامه داشته است! جزئیات غیر واقعی و غیر واقعی عامل خطرناکی برای اعتماد خواننده است.
در توضیح ابتدای رمان، به ژانر تراژدی آن اشاره شده؛ برای بار هزارم تکرار می کنم : نباید ژانر را لو داد! وقتی اول رمان نوشته می شود «تراژدی»، ناخودآگاه خواننده در پی هر حادثه ی کوچک و بزرگی، دنبال غم و اندوه و البته جدایی( که نویسنده ها فقط همین یک عامل را برای خلق غم میشناسند!) می گردد و حوادث قدرت غافلگیری شان را از دست می دهند.
نویسنده سعی کرده کلیشه های معمول جنایی را کنار بزند، در حالیکه ناخواسته به برخی از همین کلیشه ها تن داده؛ مثل جمله ی «از خودت دفاعی داری» که متعلق به محیط داداگاه است ولی در رمان هنگام بازجویی استفاده می شود؛ با این حال باز هم احساس نا هماهنگی با صحنه را به خواننده می دهد.
گاهی رمان آنقدر غیر منطقی می شود که هر مخاطبی از هر سنی آن را احساس می کند؛ شاید حتی کسانی که معنی منطق را هم نمی دانند! مثلا در هنگام بازجویی از کارن، بازجو به شدت دست او را له می کند و سوالی می پرسد، کارن که علاوه بر 4 سال اسارت برای هیچ دستش هم تقریبا خورد شده، باید جمله ای بگوید که یا خشمگین باشد یا عاجزانه؛ بجای اینها در عکس العملی عجیب در جواب بازجو می گوید «باشه، چون پسر خوبی هستی بهت توضیح میدم»!
این جزئیات غیر منطقی در رمان ادامه دارد؛ جایی که بازجو اسم خودش را روی پیراهنش زده، انگار که زندانی است! بهتر بود از روش دیگری برای نشان دادن بی تجربگی او استفاده می شد.
در طول رمان جز دو نفر، توصیفی از ظاهر شخصیت های دیگر نمی شود؛ گرچه این ذاتا ایراد نیست اما انجام آن یک امتیاز است و باعث می شود که همزادپنداری خواننده با شخصیت( که عامل دبال کردن داستان است) راحت تر اتفاق بیافتد.
تکنیک مخصوص نویسنده و در واقع امضای او، خم شدن ودر گوشی حرف زدن شخصیت هاست که آنقدر آن را استفاده می کند که به التماس کردن می افتیم!
متاسفانه در این اثرهم دیالوگ ها ماندگار وجملات قصار گفتن شخصیت ها در جواب سوالات عادی را می بینیم!اصلا چه اصراری هست که دیالوگ های بلند و فلسفی در مورد زندگی در رمان باشد؟!رمان نماینده واقعیت است،در این واقعیت اینطور مکالمه نمی کنیم!
در کل،آجودانیه اثر کم ایرادی نیست.بنظر، نویسنده آن را با بی حوصلگی در وقت های اضافه اش نوشته است، با این حال رمان از استاندارهای داستان نویسی بهره مند است و شما با خواندنش مطمئن هستید که اثری را میخوانید که به بهبود قلمتان کمک می کند.


نقد و بررسی داستان کوتاه آجودانیه | mohamad_h کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: سميه سادات هاشمي جزي، Narges_Alioghli، gandom و 9 نفر دیگر

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,357
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد رمان کوتاه (!) آجودانیه
هیاهوی بسیار برای هیچ!

چند ماهی میشد که رمانی را نقد نکرده بودم و راستش را بخواهید قصدش را هم نداشتم، اما دوستی اصرار کرد و من هم قبول کردم.
اصلا رمان کوتاه چیست؟! بیایید اول درباره ی خود کلمه رمان با هم صحبت کنیم؛کلمه رمان یعنی داستان بلند، پس آیا رمان کوتاه یعنی داستانِ کوتاهِ بلند ؟!
بهرحال! رمان آجودانیه یک اثر تقریبا جنایی است که ادعا عاشقانه بودن هم دارد؛ گرچه من عاشقانگی خاصی در آن ندیدم. این، از آن دسته رمان هایی است که می شود در یک عصر تابستانی مثل عصرانه ای ساده صرف کرد؛ البته اصلا فکر نکنید که هضمش به همین راحتی هاست!
رمان ایراداتی دارد که مثل کیسه های شنِ بالن،ازاوج گرفتن اتفاقات و ماجراها جلوگیری می کند.ابتدای رمان، کارن ،که شخصیت مرکزی است،را از سلول تاریک خود برطبق یک روال 4 ساله، برای بازجویی خارج می کنند و برای اینکه محل بازجویی را یاد نگیرد،به چشم هایش اسپری فلفل می زنند(!)؛درست خوانده اید،اسپری فلفل! نمی دانم چه چیزی در سر نویسنده می گذشته اما شاید با خودش فکر کرده: ایده چشم بند کلیشه ای شده و نیاز به تحولی شگرف در این عرصه است! مسئله وقتی عجیب تر می شود که می فهمیم این روند اسپری زدن 4 سالِ اسارت کارن ادامه داشته است! جزئیات غیر واقعی و غیر واقعی عامل خطرناکی برای اعتماد خواننده است.
در توضیح ابتدای رمان، به ژانر تراژدی آن اشاره شده؛ برای بار هزارم تکرار می کنم : نباید ژانر را لو داد! وقتی اول رمان نوشته می شود «تراژدی»، ناخودآگاه خواننده در پی هر حادثه ی کوچک و بزرگی، دنبال غم و اندوه و البته جدایی( که نویسنده ها فقط همین یک عامل را برای خلق غم میشناسند!) می گردد و حوادث قدرت غافلگیری شان را از دست می دهند.
نویسنده سعی کرده کلیشه های معمول جنایی را کنار بزند، در حالیکه ناخواسته به برخی از همین کلیشه ها تن داده؛ مثل جمله ی «از خودت دفاعی داری» که متعلق به محیط داداگاه است ولی در رمان هنگام بازجویی استفاده می شود؛ با این حال باز هم احساس نا هماهنگی با صحنه را به خواننده می دهد.
گاهی رمان آنقدر غیر منطقی می شود که هر مخاطبی از هر سنی آن را احساس می کند؛ شاید حتی کسانی که معنی منطق را هم نمی دانند! مثلا در هنگام بازجویی از کارن، بازجو به شدت دست او را له می کند و سوالی می پرسد، کارن که علاوه بر 4 سال اسارت برای هیچ دستش هم تقریبا خورد شده، باید جمله ای بگوید که یا خشمگین باشد یا عاجزانه؛ بجای اینها در عکس العملی عجیب در جواب بازجو می گوید «باشه، چون پسر خوبی هستی بهت توضیح میدم»!
این جزئیات غیر منطقی در رمان ادامه دارد؛ جایی که بازجو اسم خودش را روی پیراهنش زده، انگار که زندانی است! بهتر بود از روش دیگری برای نشان دادن بی تجربگی او استفاده می شد.
در طول رمان جز دو نفر، توصیفی از ظاهر شخصیت های دیگر نمی شود؛ گرچه این ذاتا ایراد نیست اما انجام آن یک امتیاز است و باعث می شود که همزادپنداری خواننده با شخصیت( که عامل دبال کردن داستان است) راحت تر اتفاق بیافتد.
تکنیک مخصوص نویسنده و در واقع امضای او، خم شدن ودر گوشی حرف زدن شخصیت هاست که آنقدر آن را استفاده می کند که به التماس کردن می افتیم!
متاسفانه در این اثرهم دیالوگ ها ماندگار وجملات قصار گفتن شخصیت ها در جواب سوالات عادی را می بینیم!اصلا چه اصراری هست که دیالوگ های بلند و فلسفی در مورد زندگی در رمان باشد؟!رمان نماینده واقعیت است،در این واقعیت اینطور مکالمه نمی کنیم!
در کل،آجودانیه اثر کم ایرادی نیست.بنظر، نویسنده آن را با بی حوصلگی در وقت های اضافه اش نوشته است، با این حال رمان از استاندارهای داستان نویسی بهره مند است و شما با خواندنش مطمئن هستید که اثری را میخوانید که به بهبود قلمتان کمک می کند.
تشکر که وقت گذاشتی و نقد کردی:rose: :rose:


نقد و بررسی داستان کوتاه آجودانیه | mohamad_h کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، gandom، Nirvana و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا