خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،

وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،

وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...

و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...

بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^ و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
شك نكن...!
آينده اي خواهم ساخت كه...،


گذشته ام جلويش زانو بزند...!

قرار نيست من هم دل كس ديگري را بسوازنم..!!

بر عكس كسي را كه وارد زندگيم ميشود،

آنقدر خوشبخت ميكنم كه...،

به هر روزي كه جاي او نيستي به خودت لعنت بفرستي!


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^ و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
تـو هــیچ نقـطه ضـعفی نداشتی !!!!!!!
ولـی مـن داشتم!!!!
مـن عـاشـقت بودم ....
باید عـاشق باشی تا بـفهمی :
نـگاه سـرد یـعنی چـه ؟!
دسـت سـرد یـعنی چـه ... ؟
حـرف سـرد یـعنی چـه ؟!
در مـقابل دوستـت دارم گـفتنت ؛
سـکوت سـرد یـعنـی چـه ؟!
بایـد عاشـق بـاشی تـا بـفهمی گـرمای حـرف و نــگاه ودسـتت ،
وقـتی به سـرمای او بـرخورد مـیکند ؛
چـگونه روزگــارت بـخـار مـیشود .


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^ و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
با یاد تو هر شب ، وقتی دلم انقد ،بی طاقت عشقه
حتمن یه دیوونم ، دیوونگی اصلن ،خاصیت عشقه
تو رو حس می کنم پیشم دیوونه تر میشم توی دلم غوغاست
باید تو رو فهمید بی ترس و بی تردید عشق از نگات پیداست
دل دل دلتنگم با همه دنیا می جنگم با من از هیچی نترس
دل دل دلبستم صبر و قرار رفت از دستم با من از هیچی نترس
هر وقت می خوام بد شم یا که مردد شم یادت نمیذاره
چشمای تو مثِ ، بارون پر از حسه ، دیوونگی داره
دارم از عشق تو میگم ، انگار یکی دیگهم ،این حالو دوست دارم
نیمه شب ِ اما ، با یاد ِ تنها ، هنوز بیدارم
دل دل دلتنگم با همه دنیا می جنگم
با من از هیچی نترس
دل دل دلبستم صبر و قرار رفت از دستم
با من از هیچی نترس


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^ و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعضي وقت ها

نگاهِ ترحم آميز مادرت


نصيحت هاي پدرت و دلداري هاي دوستات


واست هيچ چيزي رو تغيير نميده !!!


بعضي وقت ها يه جوري ميبازي كه ديگه باور شروعي


دوباره از وجودتميپره !!!


بعضي وقت ها


يه جوري زمين ميخوري كه ديگه دوست نداري بلند شي !!!


دلتنگي هات بزرگتر از گريه ميشه درد هات بيشتر از فرياد ميشه



غم هات بيشتر از صبرت ميشه و ...


بعضي وقتا واقعاً همه چي تموم ميشه !!!


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^، * رهــــــا * و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلتنگم و خیال تو

پونه ای خشک است

در دستانم

که هر چه بیشتر خُردش می کنم

عطرش بیشتر زندگی را برمی دارد …


"دلم یک دوست میخواهد
که اوقاتی که دلتنگم

بگوید خانه را ول کن
بگو من کی، کجا باشم؟"


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ^Roya^، * رهــــــا * و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
خدایا...
بیاموز به من.....
که لحظه ها در گذرند....
بیاموز به من که هیچ حالتی پایدار نیست.....
که می گذرد....اگر در سختی ام...
اگر دلتنگم....
و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی....
به من آگاهی بده تا پذیرا باشم هر لحظه ایی را که می گذرد....
و نشانم بده راه را....
تا سهم خود را به انجام برسانم....
از نیروی بی پایانت بی نصیبم مگذار ....
تا بپیمایم راههای دشوار زندگی را که با حضور تو ممکن میشود.....
نگرانی هایم را بدست تو می سپارم.....
و قدم میگذارم در راهی که تو میخوانی ام.....
و هرچه در این مسیر برایم مهیا کرده ای را با آ*غو*ش باز می پذیرم....
هر لحظه با یاد تو خواهد گذشت...
چه سخت و چه آسان...
چه تلخ و چه شیرین...
که با حضور تو همه لحظه هایم به عشق مبدل میشوند....


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^، * رهــــــا * و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلتنگ شده ام برای حس های گذشته ام
برای حال خوب و بد گذشته ام
برای بی قراری ها و نگرانی هایم
برای دعواهایم
برای عاشق بودنم
برای لحظه شماری هایم
و برای رابـ*ـطه ای که فقط برای غرور بی جای من از دست رفت...
نمی دانم
نمیدانم چرا گاهی یا بهتر بگویم همیشه
تصمیمات ناگهانی و بدون فکر میگیرم
که بعد از آن پشیمان میشوم برای
چیزهایی که با آن تصمیم از دست میدهم
برای عشقی که از دست داده ام
احساسی که از دست داده ام
قلبی که برای من بود و از دست داده ام
سخت پشیمانم
دلتنگم برای قلب مهربانی که خانه ام شده بود
خانه ی بی قراری ها و دلتنگی ها و حال بدم
برای مهربانی هایش
بچه بازی هایش
قلب پاک و صافش
دلتنگم
میدانم که دیگر آن احساس ها هیچ وقت بر نمیگردند
و نمیدانم چگونه باید با این قلب بی قرار و آشفته ام بسازم
قلبم پرشده از حسرت و غم
وقتی با شاد ترین آهنگ هاهم بغض راه گلویم را میگیرد
فکر میکردم میتوانم فراموشش کنم
فکر میکردم یک نفر دیگر میتواند جایش را برایم پر کند اما

میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولین نیست میگذره یه عمری اما از خیالت رفتنی نیست...


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: ^Roya^، * رهــــــا * و MacTavish

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلم گرفته . . .

مثل هوای ابری شهری خاموش

دلم تنگ است . . .

مثل آسمان بی ستاره شبی زمستانی

حال دلم خوب نیست . . .

ای آرام جان لحظه لحظه های تنهایی

بیا تا کمی با تو صحبت کنم

این روزها . . .

خسته و بی حوصه ام

دستم دل به دل نوشتن نمی دهد

در گیرم . . .

با خودم، با دنیا، با سرنوشت، با قسمت

با آدم هایی که خود را انسان می خوانند

اما بویی از انسانیت نبرده اند . . .

با دوستی هایی که رنگ باخته اند

با مهربانی هایی که پر پر شده اند

با عشق هایی که در این زمانه ی بی رحم

احساست را نادیده انگاشته اند

قلبت را شکسته اند

صداقت ها و وفاداری هایت را به هیچ گرفته اند

و اعتماد را زیر سوال برده اند

این روزها . . .

نه حوصله ی دوست داشتن دارم

نه می خواهم کسی دوستم داشته باشد

این روزها سردم . . .

مثل دی، مثل بهمن، مثل اسفند

مثل این زمستان

احساسم یخ زده

آرزوهایم قندیل بسته

امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده

نه به آمدنی دل خوشم

و نه از رفتنی غمگین

این روزها پر از سکوتم

سکوتی پر از فریاد

امروز این سکوت پر فریاد را

این آه ها را

این درد و دل ها را

آورده ام پیش تو

تویی که در کتاب آسمانی ات

نوشته ای

"قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ"

بگو اوست خدای یگانه . . .

پس می گویم به تو

ای خدایی که همچون منی

تنهایی هایت را فریاد می کشی

می خوانمت به نام

پس بشنو آه های این دل شکسته و خسته را

و اجابت کن "اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ" را

هدایت کن مرا

به همان راهی که برایم بهترین است

راهی که برسد به آ*غو*ش تو

خسته ام ... خسته . . .

به من جایی بده آنجا

حوالی ابرها

دیوار به دیوار کلبه ی ستاره ها

آنجا که همه جا نور است و نگار

می خواهم بخوابم

می خواهم در آ*غو*ش گرمت آرام گیرم

می خواهم با تو عشق بازی کنم

عشق بازی از جنس راز و نیاز

ای آرام دل، به من جایی بده

یک دنیای خالی

یک قلب خالی

یک قبر خالی

دلم گرفته . . .

دلم تنگ است

دلم پرواز می خواهد

از زمین و آدم هایش دلگیرم

می دانی؟!

آن روز دروغ گفته بودم

یعنی گفته بودم حال من خوب است

اما تو باور نکن


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish، ^Roya^ و * رهــــــا *

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین دوستِ كسی نبودم...
حتی بهترین دوستِ بهترین دوستانم...با
مزه نیستم جوری كه دل و رودتون به هم بپیچه و وقتی نیستم بگید جای فلانی خالی اگر بود چقد خوش میگذشت...
آنقدری كتاب نخوانده‌ام،
سفر نرفته‌ام،
تجربه های جالب انگیز نداشته‌ام...
یا موسیقی شناس نبوده ام كه بشود باهام حرف های این شكلی زد...
لحنم،
قیافم،
لباس هایی كه میپوشم خیلی معمولی هستند...
هیچ ایده‌ای برای نجات دنیا ندارم!
خیال پردازِ خوبی نیستم...
مدتی است اصراری به هیچ چیز ندارم،
به برآورده شدن خواسته هایم ندارم ...
اصراری ندارم اگر خیلی دلتنگش میشوم خیلی دلتنگم شود!
اگر دوستش دارم ،
دوستم داشته باشد...
اصراری ندارم به غافل گیر شدن...
من معمولیَم و معمولی بودن هیچ غمگین نیست به نظرم !
معمولی بودن فقط خیلی معمولی است :) معمولی بودن شاید همان دلیلی است كه باعث میشود بهترین دوست كسی نباشم!! كسی كه وقتی از هم پاشیده‌ای بهش زنگ بزنی و بگی بیا جمعم كن...
شاید این معمولی بودنم خوب باشد برای بقیه...
یكجوری كه جای خالی‌ام نه به چشمشان بیاید نه هیچ دردی بپیچد توی دلشان!


حرف دلم...

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish، ^Roya^ و * رهــــــا *
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا