خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,220
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
تذکر:
ورود افرادی غیر از اعضای خانواده در این جا ممنوع است.

به قسمت گپ و گفت خوش آمدید.
شما باید در این جا کتاب انتخاب شده در تاپیک:
منوی کافه | انجمن رمان 98
را خوانده و با بقیه‌ی اعضا شروع به بحث و نقد در مورد کتاب کنید.
قسمت‌های خوب، بد و هرچیز کتاب را بگویید و یاد بگیرید که اگر خودتان این کتاب را می‌نوشتید برای بهتر شدنش چه کاری انجام می‌دادید.


گپ و گفت و گو آزاد و توهین و تخریب ممنوع است!


♡خانواده‌ی رمان ۹۸♡



بچه ها
تا یادم نرفته!
در این قسمت گپ و گفت کتاب
قبل از نقد ها هم می‌تونید قسمت هایی از رمان رو بذارید
که خواننده اگه قبلا خونده یادش بیاد


یا وسط نقد قسمت‌هایی رو بذارید و در موردش بحث کنید.


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Amerətāt، Narges_Alioghli، SAEEDEH.T و 16 نفر دیگر

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 12 دقیقه

رمان پرتره

درود
پرتره رمان جذابی بود و این جذابی از نظر من به خاطر سادگیش بود.
اما یکم سیرش تند نبود؟ به نظرم خیلی میشد روی داستان مانور داد تا عالی تر از این بشه‌.
و خب یکمی روابط سحر و پدرام از نظر غیر عادی بود. خیلی سریع عاشق هم شدن و پدرام با اینکه هنوز هستی رو دوست داشت به سحر هم احساس داشت.
البته سحر و پدرام عادی تر بودن. سینا رو درک نکردم اصلا :))
و واسه من سوال بود این که چرا بابا و مامان سحر هیچ گیری ندادن به پسره بدبخت داستان .
شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم. مامان پدرام که عالی بووود هم چنین باباش :D
و خب در اخر سام که سحر میشد عمش. بالاخره نباید یه خبری چیزی از خونواده عمش میداشت؟ خونه بابا بزرگش نمی رفت؟ یکم این تیکش دور از باور بود به نظرم چون فامیل بودن.

در کل رمان ساده و دلنشینی بود ^^


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Amerətāt، Narges_Alioghli و 14 نفر دیگر

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,318
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
رمان پرتره

درود سلام
پرتره رمان جذابی بود و این جذابی از نظر من به خاطر سادگیش بود.
اما یکم سیرش تند نبود؟ به نظرم خیلی میشد روی داستان مانور داد تا عالی تر از این بشه‌. بله قبول دارم،به خاطر یه سری مشکلات که پیش اومده بود مجبور شدم رمانو سریع تر تموم کنم
و خب یکمی روابط سحر و پدرام از نظر غیر عادی بود. خیلی سریع عاشق هم شدن و پدرام با اینکه هنوز هستی رو دوست داشت به سحر هم احساس داشت.سریع نبود که از اون موقعی که سحر حسش رو به پدرام گفت تا وقتی پدرام قبول کرد کلی زمان گذشته بود.
البته سحر و پدرام عادی تر بودن. سینا رو درک نکردم اصلا :)) :D
و واسه من سوال بود این که چرا بابا و مامان سحر هیچ گیری ندادن به پسره بدبخت داستان . سحر توضیح داده بود که ...
شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم. مامان پدرام که عالی بووود هم چنین باباش :D :tearsofjoy: کاش توی رای گیری اسم مامانشم میزاشتم
و خب در اخر سام که سحر میشد عمش. بالاخره نباید یه خبری چیزی از خونواده عمش میداشت؟ طبیعتا نه.وقتی پدرام به سحر گفته که با داداشش ارتباط نداشته باشه،داداششم به بچش نمیگه.خونه بابا بزرگش نمی رفت؟ خارج بودنا،بابابزرگش ایران بوده یکم این تیکش دور از باور بود به نظرم چون فامیل بودن.

در کل رمان ساده و دلنشینی بود ^^
مرسی که خوندی و شرکت کردی:)
(جواب سوالات رو جلوشون دادم)


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Narges_Alioghli، gandom و 11 نفر دیگر

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 12 دقیقه
رمان پرتره

درود سلام
پرتره رمان جذابی بود و این جذابی از نظر من به خاطر سادگیش بود.
اما یکم سیرش تند نبود؟ به نظرم خیلی میشد روی داستان مانور داد تا عالی تر از این بشه‌. بله قبول دارم،به خاطر یه سری مشکلات که پیش اومده بود مجبور شدم رمانو سریع تر تموم کنم
و خب یکمی روابط سحر و پدرام از نظر غیر عادی بود. خیلی سریع عاشق هم شدن و پدرام با اینکه هنوز هستی رو دوست داشت به سحر هم احساس داشت.سریع نبود که از اون موقعی که سحر حسش رو به پدرام گفت تا وقتی پدرام قبول کرد کلی زمان گذشته بود.
البته سحر و پدرام عادی تر بودن. سینا رو درک نکردم اصلا :)) :D
و واسه من سوال بود این که چرا بابا و مامان سحر هیچ گیری ندادن به پسره بدبخت داستان . سحر توضیح داده بود که ...
شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم. مامان پدرام که عالی بووود هم چنین باباش :D :tearsofjoy: کاش توی رای گیری اسم مامانشم میزاشتم
و خب در اخر سام که سحر میشد عمش. بالاخره نباید یه خبری چیزی از خونواده عمش میداشت؟ طبیعتا نه.وقتی پدرام به سحر گفته که با داداشش ارتباط نداشته باشه،داداششم به بچش نمیگه.خونه بابا بزرگش نمی رفت؟ خارج بودنا،بابابزرگش ایران بوده یکم این تیکش دور از باور بود به نظرم چون فامیل بودن.

در کل رمان ساده و دلنشینی بود ^^
مرسی که خوندی و شرکت کردی:)
(جواب سوالات رو جلوشون دادم)
تشکر ^^
اون تیکه ارتباط نداشتن فامیلی رو درک نکردم ولی هنوزم :tearsofjoy: خب خارج باشن بالاخره یه حرف ریزی هم نزدن؟ زن فداکار با سحر میگن ها:tearsofjoy:

واسه تیکه بابای سحرم خب اخه اول رمان ازش یه جوری یاد شد که من فکر کردم جلادی چیزیه :sweatsmile:

بازم مرسی :good_luck:


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Narges_Alioghli، SAEEDEH.T و 7 نفر دیگر

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,318
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
تشکر ^^
اون تیکه ارتباط نداشتن فامیلی رو درک نکردم ولی هنوزم :tearsofjoy: خب خارج باشن بالاخره یه حرف ریزی هم نزدن؟بابا داشتن زندگیشونو میکردن چیکارشون داری:D زن فداکار با سحر میگن ها:tearsofjoy:

واسه تیکه بابای سحرم خب اخه اول رمان ازش یه جوری یاد شد که من فکر کردم جلادی چیزیه :sweatsmile: جلاد نبوده بیشتر براش رفاه و ثروت مهم بود

بازم مرسی بازم خواهش:):good_luck:


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Narges_Alioghli، gandom و 10 نفر دیگر

☙zAHRa❧

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/7/19
ارسال ها
528
امتیاز واکنش
2,465
امتیاز
198
سن
25
زمان حضور
2 ساعت 48 دقیقه
با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی اثر...:rose:
اسم پرتره من رو جذب کرد تا این رمان رو بخونم؛ هر چند به نظرم می شد با پسوند پیشوندی در کنار این کلمه ژانر عاشقانه رو هم نشون داد تو اسم.
سیر تند رمان در کنار اینکه آدم رو وادار می کرد هی جلو بره و رمان رو ادامه بده و پشت سر هم شک وارد می کرد به خواننده این ایراد رو هم داشت که باعث می شد خیلی صحنه ها که جای کار زیادی داشت سریع بگذره و اونطور که باید احساسات خواننده رو علاقه‌مند نکنه.
مثلا من شخصا هنوز بیماری هستی رو درک نکرده بودم و ارتباط برقرار نکرده بودم که خوندم درمان شد...
توصیفات رمان کم بود ولی هرجا لازم بود اطلاعات داده بود.
از یه جایی به بعد رمان هیجانش رو از دست داد و قابل پیش بینی شده بود و به نظرم بهتر بود کمی هم وسطا ماجرا پیش می اومد. با این حال با پایان جالبش خیلی خوب جمع و جور شد.
از خوندن این رمان لـ*ـذت بردم و تنها چیزی که وسط ها اذیت می کرد این بود که باورپذیری ضعیفی داشت. پاریس رفتن انقدر راحت نیست که دوستاتم برداری با خودت ببری :/ ( به ویژه با وضع مالی شخصیت های رمان) کلا با بخشای خارج از کشور رمان مشکل داشتم ولی با این حال طوری نبود که زده کنه...
نویسنده قلم خیلی خوبی داره که به نظرم با کمی دقت بیشتر رو جزئیات حتما تو اثر بعدی می تونه یه رمان خیلی خوب خلق کنه.


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Amerətāt، Narges_Alioghli و 10 نفر دیگر

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,318
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی اثر...:rose:
اسم پرتره من رو جذب کرد تا این رمان رو بخونم؛ هر چند به نظرم می شد با پسوند پیشوندی در کنار این کلمه ژانر عاشقانه رو هم نشون داد تو اسم.
سیر تند رمان در کنار اینکه آدم رو وادار می کرد هی جلو بره و رمان رو ادامه بده و پشت سر هم شک وارد می کرد به خواننده این ایراد رو هم داشت که باعث می شد خیلی صحنه ها که جای کار زیادی داشت سریع بگذره و اونطور که باید احساسات خواننده رو علاقه‌مند نکنه.
مثلا من شخصا هنوز بیماری هستی رو درک نکرده بودم و ارتباط برقرار نکرده بودم که خوندم درمان شد...
توصیفات رمان کم بود ولی هرجا لازم بود اطلاعات داده بود.
از یه جایی به بعد رمان هیجانش رو از دست داد و قابل پیش بینی شده بود و به نظرم بهتر بود کمی هم وسطا ماجرا پیش می اومد. با این حال با پایان جالبش خیلی خوب جمع و جور شد.
از خوندن این رمان لـ*ـذت بردم و تنها چیزی که وسط ها اذیت می کرد این بود که باورپذیری ضعیفی داشت. پاریس رفتن انقدر راحت نیست که دوستاتم برداری با خودت ببری :/ ( به ویژه با وضع مالی شخصیت های رمان) کلا با بخشای خارج از کشور رمان مشکل داشتم ولی با این حال طوری نبود که زده کنه...
نویسنده قلم خیلی خوبی داره که به نظرم با کمی دقت بیشتر رو جزئیات حتما تو اثر بعدی می تونه یه رمان خیلی خوب خلق کنه.
سلام.خیلی ممنون که وقت گذاشتین:)
پاریس رفتن راحت نیست ولی سحر پولدار بود!با پول اون رفتنا.


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: S.salehi، Amerətāt، Narges_Alioghli و 9 نفر دیگر

☙zAHRa❧

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/7/19
ارسال ها
528
امتیاز واکنش
2,465
امتیاز
198
سن
25
زمان حضور
2 ساعت 48 دقیقه
با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی اثر...:rose:
اسم پرتره من رو جذب کرد تا این رمان رو بخونم؛ هر چند به نظرم می شد با پسوند پیشوندی در کنار این کلمه ژانر عاشقانه رو هم نشون داد تو اسم.
سیر تند رمان در کنار اینکه آدم رو وادار می کرد هی جلو بره و رمان رو ادامه بده و پشت سر هم شک وارد می کرد به خواننده این ایراد رو هم داشت که باعث می شد خیلی صحنه ها که جای کار زیادی داشت سریع بگذره و اونطور که باید احساسات خواننده رو علاقه‌مند نکنه.
مثلا من شخصا هنوز بیماری هستی رو درک نکرده بودم و ارتباط برقرار نکرده بودم که خوندم درمان شد...
توصیفات رمان کم بود ولی هرجا لازم بود اطلاعات داده بود.
از یه جایی به بعد رمان هیجانش رو از دست داد و قابل پیش بینی شده بود و به نظرم بهتر بود کمی هم وسطا ماجرا پیش می اومد. با این حال با پایان جالبش خیلی خوب جمع و جور شد.
از خوندن این رمان لـ*ـذت بردم و تنها چیزی که وسط ها اذیت می کرد این بود که باورپذیری ضعیفی داشت. پاریس رفتن انقدر راحت نیست که دوستاتم برداری با خودت ببری :/ ( به ویژه با وضع مالی شخصیت های رمان) کلا با بخشای خارج از کشور رمان مشکل داشتم ولی با این حال طوری نبود که زده کنه...
نویسنده قلم خیلی خوبی داره که به نظرم با کمی دقت بیشتر رو جزئیات حتما تو اثر بعدی می تونه یه رمان خیلی خوب خلق کنه.
سلام.خیلی ممنون که وقت گذاشتین:)
پاریس رفتن راحت نیست ولی سحر پولدار بود!با پول اون رفتنا.
خواهش
راستی یادم رفت بگم... خیلی خوب بود که شخصیت ها مثل اکثر رمانای آبکی شغل و قیافه ی آنچنانی نداشتن

چی بگم والا... آدم پولدار هم خب بالاخره سخته خرج زندگی دوتا خانواده رو تو پاریس فراهم بکنه ضمن اینکه اول رمان خودش گفت هیچی مال خودش نیست...


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: Amerətāt، Narges_Alioghli، SAEEDEH.T و 7 نفر دیگر

mohamad_h

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
29/7/18
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
15,318
امتیاز
253
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 52 دقیقه
با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی اثر...:rose:
اسم پرتره من رو جذب کرد تا این رمان رو بخونم؛ هر چند به نظرم می شد با پسوند پیشوندی در کنار این کلمه ژانر عاشقانه رو هم نشون داد تو اسم.
سیر تند رمان در کنار اینکه آدم رو وادار می کرد هی جلو بره و رمان رو ادامه بده و پشت سر هم شک وارد می کرد به خواننده این ایراد رو هم داشت که باعث می شد خیلی صحنه ها که جای کار زیادی داشت سریع بگذره و اونطور که باید احساسات خواننده رو علاقه‌مند نکنه.
مثلا من شخصا هنوز بیماری هستی رو درک نکرده بودم و ارتباط برقرار نکرده بودم که خوندم درمان شد...
توصیفات رمان کم بود ولی هرجا لازم بود اطلاعات داده بود.
از یه جایی به بعد رمان هیجانش رو از دست داد و قابل پیش بینی شده بود و به نظرم بهتر بود کمی هم وسطا ماجرا پیش می اومد. با این حال با پایان جالبش خیلی خوب جمع و جور شد.
از خوندن این رمان لـ*ـذت بردم و تنها چیزی که وسط ها اذیت می کرد این بود که باورپذیری ضعیفی داشت. پاریس رفتن انقدر راحت نیست که دوستاتم برداری با خودت ببری :/ ( به ویژه با وضع مالی شخصیت های رمان) کلا با بخشای خارج از کشور رمان مشکل داشتم ولی با این حال طوری نبود که زده کنه...
نویسنده قلم خیلی خوبی داره که به نظرم با کمی دقت بیشتر رو جزئیات حتما تو اثر بعدی می تونه یه رمان خیلی خوب خلق کنه.
سلام.خیلی ممنون که وقت گذاشتین:)
پاریس رفتن راحت نیست ولی سحر پولدار بود!با پول اون رفتنا.
خواهش
راستی یادم رفت بگم... خیلی خوب بود که شخصیت ها مثل اکثر رمانای آبکی شغل و قیافه ی آنچنانی نداشتن

چی بگم والا... آدم پولدار هم خب بالاخره سخته خرج زندگی دوتا خانواده رو تو پاریس فراهم بکنه ضمن اینکه اول رمان خودش گفت هیچی مال خودش نیست...
بعد ازدواجم با سحر اومدیم پاریس و تا الان پاریس بودیم.
با سحر یه گالری راه انداختیم و عکسایی که من مینداختم رو میزاشتیم اونجا.بعد یه مدت که کارمون گرفت یه آتلیه هم زدیم.
چند سال بعد حسام و هلیا که ازدواج کردن اوردمشون ایجا و رو به روی خونه ی ما یه خونه گرفتن.حسام هم مثل قدیم پیش خودم تو آتلیه کار میکنه

خرج زندگیشونو نمیداده!!!همشون کار میکردن.
ممنون،به نظرم قیافه تو این رمان اهمیت زیادی نداشت،چیزای دیگه مهم بود.


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: Amerətāt، Narges_Alioghli، gandom و 8 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,131
امتیاز واکنش
43,894
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
این رمان پرتره عالیه
چقد شخصیت این پسر شبه منه خداییش منم همیشه دیر میرسم سر کلاس و قرار:tearsofjoy:
فامیلیشم که مثله منه فقط باید فرهنگ بشه فرهنگی :tearsofjoy:
ولی در کل همین اول کار که شروع کردم به خوندن عاشق این رمان شدم خیلی باحاله
خسته نباشید


نقد رمان پرتره | mohamad.h نویسنده رمان ۹۸ ⛾

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، mahaflaki، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا