خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دوره ي صفويان، فصل جديدي در تاريخ روابط ايران با کشورهاي بزرگ اروپايي از جمله فرانسه گشوده شد .در اين دروه،اوضاع سياسي -اقتصادي خاص پادشاهي صفوي از يک سو و تحولاتي که در غرب پديده آمده بود از سوي ديگر، سبب شد دولتهاي بزرگ غربي مانند فرانسه رويکرد جديدي نسبت به قدرت نوظهورو بزرگ شرقي؛ يعني دولت صفوي داشته باشند.با وجود اين، فرانسويان به دليل اوضاع اروپا و مسائلي ديگر نتوانستند همانند رقباي اسپانيايي، انگليسي و هلندي خود روابط استوار و پايداري با ايران برقرار کنند و حضوري فعال در زمينه ي سياست و اقتصاد ايران داشته باشند، هر چند عر صه ي ديني و فرهنگي از رقيبان خود پيشي گرفته بودند .اين مقاله مي کوشد تا ضمن بازنگري اين روابط به تجزيه و تحليل علل و انگيزه هاي ايران و فرانسه براي ايجاد روابط بپردازدو ميزان کاميابي يا ناکامي و دلائل آن را بررسي کند.بدين منظور روابط دو کشور در اين دوره ، در قالب محورهاي کلي زير بررسي شده است:
1ـ چگونگي ارتباط دو کشور در قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم
2ـ حضور جهانگردان، کشيشان و بازرگانان خصوصي فرانسه در ايران و نقش آنان در معرفي استعدادهاي دو کشور جهت فراهم نمودن زمينه هاي مناسب ارتباطي
3ـ علل و انگيزه هاي دو کشور در طول قرن هفدهم و به ويژه پس از تأسيس شرکت هند شرقي فرانسه در سال 1075ق/1664م .
4چگونگي روابط دو کشور پس از ظهور اعراب مسقط در خليج فارس تا سقوط اصفهان در سال 1135ق/1722م
کليد واژ ه :ايران، فرانسه ، تجارت، نيروي دريايي ، اعراب مسقط ، اصفهان فرانسه در ايجاد روابط سياسي -اقتصادي با ايران از پرتغال، انگليس و هلند عقب تر بود .در طول قرن شانزدهم که اين کشورها وارد حوزه ي تجاري اقيانوس هند و خليج فارس شده بودند، فرانسه همچنان به بازارهاي سنتي خود در عثماني و حوزه ي درياي مديرتانه توجه داشت .در اين دوره استعدادهاي دو کشور، به ويژه ايران، چندان براي فرانسه شناخته شده نبود و از سوي ديگر دشمني ايران و عثماني، متحد فرانسه، مانعي بر سر راه گسترش روابط دو کشور محسوب مي شد .با وجود کوششهاي جدي تر دو دولت در قرن هفدهم نيز روابط دو کشور با مشکلاتي فراوان روبه رو بود.همان گونه که نشان داده خواهد شد، بخشي از نشيب و فرازها و شکنندگي موجود در روابط دو کشور به اين دليل بود که استراتژي دولت فرانسه در زمينه ي سياست شرقي منسجم نبودودر بار صفوي نيز از روابط با دولتهاي اروپايي درک درستي نداشت .افزون بر اين، کارشکنيهاي مداوم کمپانيهاي هند شرقي انگليس و هلند، ضعفهاي ديپلماتيک و مسائل ديگر از مهم ترين دلائل ناپايداري روابط دو کشور به شمار مي رفت.


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
روابط ايران و فرانسه از قرن شانزدهم تا اوايل قرن هفدهم
در طول قرن شانزدهم که پادشاهان سلسله ي والوا در فرانسه سلطنت مي کردند،روابطي ميان دو کشور به وجود نيامد؛ زيرا اين پادشاهان با سلاطين عثماني متحد بودند و روابط بسيار صميمانه اي با بايعالي داشتند.صفويان که دشمن عثمانيها بودند نمي توانستند با فرانسه روابط دوستانه اي ايجاد کنند، تا اينکه در سال 1589م.سلسله ي والوا منقرض شد و هانري چهارم (1589-1610م)سلسله ي بوربن را تأ سيس کرد(مهدوي، 1364،ص122).
در سال 1599م.شاه عباس اول (996-1038ق)نامه اي به سرآنتوني شرلي داد تا براي هانري چهارم ببرد که گويا پاسخ آن داده نشد (لاکهارت،1368،ص483)و چنانکه شوستر والسر نوشت، هانري چهارم نامه ي شاه عباس را برگردانده بود (همو،1364،ص3-92).اين امر نشان مي دهد که فرانسه نسبت به ايران چندان توجهي نداشته و همچنان در پي تقويت روابطش با عثماني و اتحاد با دولتهاي اروپايي بوده است.
درسال 1610م.و در آخرين سال سلطنت هانري چهارم بود که کشيشي يسوعي (2)به نام پرژوست (3)به ايران آمد و شمه اي از عظمت و جلال هانري را به عرض شاه عباس اول رسانيد، به گونه اي که شاه به برقراري روابط دوستانه با پادشاه فرانسه علاقه مند شد.شاه عباس از طريق اين کشيش نامه اي براي هانري فرستاد، اما پرژوست وقتي به پاريس رسيد که هانري ترور شده و پايتخت در هرج و مرج فرو رفته بود،؛ از اين رو، کسي به فرستاده ي پادشاه ايران توجه نکرد و معلوم نيست که ان کشيش نامه را به چه کسي تسليم کرده است(مهدوي،1364،ص122).


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اوايل قرن هفدهم رفت و امد بسياري از کشيشان و مبلغان مذهبي فرانسوي به ايران آغاز شد .گويي در اين مرحله فرانسويان تصميم داشتند ضمن نفوذ فرهنگي، به منابع اقتصادي و سياسي نيز دست يابند و اين گونه عقب ماندگي شان را نسبت به رقباي ديرين خود جبران کنند.در اين دوره کشيشان، به ويژه کشيشان فرقه کاپوشن (4)را بايد از پيشگامان برقراري روابط ميان دو کشور دانست.وقتي به سياست شرقي فرانسه در اوايل قرن هفدهم توجه مي کنيم با دو شخصيت ممتاز روبه رو مي شويم :نخست کشيشي از فرقه ي کاپوشن به نام پرژوزف دوپاري(5)معروف به عاليجناب خاکستري جامه و شخصيت برجسته ي ديگري به نام ژان باپتيست کلبر(6)كه وارث بسياري از تمايلات پرژوزف بود.
پرژوزف در ايجاد رابـ*ـطه ي مستقيم ميان فرانسه و ايران از کاردينال ريشيليو(7)(1624-1642م)، صدر اعظم هوشمند لويي سيزدهم(1610-1643م)نيز سهم بيشتري داشت.پرژوزف معتقد بود اگر فرانسه بخواهد در شمار دولتهاي بزرگ قرار گيرد، بايد در ماوراي درياها در پي کسب منافع تجاري و نظاير آن باشد؛ از اين رو، هندوستان هدف اصلي است، اما چون آن سرزمين بسيار دور افتاده است، فرانسه بايد جاي پايي در ايران بيابد(لاکهارت،1368،ص484).
در پي افکار بلند پرژوزف ، ريشيليو در سال 1626م.لويي دهاي معروف به بارون دوکورمنن(8)را با اهداف سه گانه ؛ يعني اتحاد با ايران، حمايت از عيسويان ايران و برقراري روابط تجاري به عنوان سفير به ايران فرستاد، اما دوکورمنن به دليل اشکال تراشيهاي عثمانيها نتوانست از قسطنطنيه فراتر رود.پس از آن کوششهاي ديگري براي برقراري ارتباط با ايران با اهداف مذهبي و سياسي به عمل آمد که از آن جمله استقرار فرقه ي مذهبي کاپوشن با رنگ و بوي فرانسوي در اصفهان بود.در سال 1627م.


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
يکي ديگر از کشيشان همين فرقه به نام پرپاسيفيک دوپروون (9)با نامه هايي از لويي سيزدهم (1610-1643م)براي شاه عباس اول رهسپار ايران شد(ناورنيه،1336،ص26)دوپروون در سال 1628م.وارد اصفهان شد و همانند سفيران از او استقبال کردند؛ سپس شاه عباس اول او را در قزوين با احترام پذيرفت و اجازه داد تا در اصفهان و بغداد مراکز تبليغي خود را داير کند .او بعدها رئيس مبلغان اصفهان و به عنوان نماينده ي پادشاه فرانسه در ايران شناخته شد (لاکهارت،1368،ص485).
کوششهاي پرژزف و ريشيليو در سالهاي 1626-1629م.در سي سال بعد به نتيجه رسيد، دليل اين امر را بايد در اوضاع سياسي اروپا جستجو کرد. در اين دوره جنگهاي داخلي فرانسه ميان هواداران سلطنت و طرفداران پارلمان موسوم به فروند(10)مسائل خارجي را بي اهميت کرده بود.ديگر آنکه جنگ فرانسه با اسپانيا مانع توجه آن کشور به شرق مي شد؛ از اين رو، پس ازآرامشي که بار ديگر از سال 1661م.با غلبه ي لويي چهاردهم بر اوضاع برقرار شد،(دولاندولن،1364،ص84به بعد )اين پادشاه با کمک کلبر، وزير ماليه ي کاردان خود،به موضوع تجارت در آن سوي آبها توجه کرد و در اين مدت همانند گذشته تاجران فرانسوي همراه گروههايي از کشيشان و جهانگردان فعاليت خود را در ايران ادامه دادند.
همچنان که اشاره شد ،گذشته از کوششهاي دو دولت براي برقراري روابط سياسي، اقتصادي، رفت و امد تاجران ، صنعتگران، کشيشان و جهانگردان فرانسوي در ايران ادامه داشت.براي مثال، يکي از نامدارترين راهبان فرقه ي کاپوشن در ايران، پررافائيل دومان،(11)بود که در سال 1664م/1051ق.همراه ژان باپتيست تاورنيه، (12)جهانگرد و تاجر معروف فرانسوي، به اصفهان امد .او در آنجا به فرقه ي کاپوشن پيوست و بعدها به رياست آن منصوب شد (نوائي، 1363،ص27).


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
دومان که رياضيداني ماهر بود، در دربار ايران به گرمي پذيرفته شد و شاه عباس دوم(1052-1077ق)و شاه سليمان(1077-1105ق)به او توجه داشتند.او با فراگيري زبان فارسي، مترجم فرانسوياني بود که به دربار راه مي يافتند.دومان نه تنها به هموطنان خود مانند تاورنيه، شاردو، تونو(13)و ديگران کمک مي کرد تا آثار خود را درباره ي ايران کامل کنند بلکه به ديگر شهروندان اروپايي نيز ياري مي رساند تا از عهده ي امور خود برآيند .دومان خود نويسنده ي توانايي بود.هنگامي که کلبر، وزير دارايي لويي چهاردهم، براي تأسيس شرکت هند شرقي فرانسه اطلاعاتي درباره ي ايران نياز داشت، دومان کتابي با عنوان وضع ايران در سال 1660(14)نگاشت تا اين نياز برطرف شود(لاکهارت، 1368،ص7-485).
از ميان فرقه هاي کاتوليک که ديرتر از همه در ايران مستقر شد، فرقه ي يسوعيان بود که فردي فرانسوي به نام پرريگوردي (15)ان را در سال 1653م .در اصفهان بنيان گذاشت.فرانسويان نه تنها نقش تبليغي مهمي در ايران داشتند ، بلکه مي کوشيدند تا مناسبات خود را با ايران بهبود بخشندوبر حجم تجارت مملکت خود بيفزايند.همچنين جهانگردان ومسافران فرانسوي، با حضور پيوسته در ايران و با نوشته ها و آثار خود اطلاعاتي ارزشمند درباره ي ايران آن روزگار در اختيار هموطنانشان قرار دادند.از سوي ديگر، آنان با سفر و اقامت در ايران، ايرانيان را با نام و اعتبار فرانسه آشنا ساختند و از اين راه در ايجاد روابط ميان دو کشور بسيار مؤثر بودند.


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر چه در برخي دوره ها ارتباط دو دولت قطع مي شد، تاجران خصوصي همواره براي انجام معامله هاي تجاري به ايران رفت و آمد مي کردند. بازرگاناني که به طور فردي در ايران به تجارت مي پرداختند، هر نوع خطر احتمالي را در سراسر کشور با مسئوليت خود مي پذيرفتند .اين بازرگانان براي ادامه ي داد و ستد در شهرهاي ايران از شاه ، فرمان يا دست خط مي گرفتند تا کالاي خود را از گمرک معاف و از كمك حکام و خانهاي ايالات استفاده کنند.بنابر اظهار برخي منابع، تجارت در داخل ايران و عبور از مرزهاي ان که متضمن گرمکات زيادي بود بدون معافيت، سود چنداني نداشت(شوستر والسر،1364،ص98).افزون بر اين، ممکن بود مأموران گمرک در هر نقطه، قطعه به قطعه کالاها را کنترل کنند و اين امر موجب اتلاف وقت مي شد.
از ميان بازرگانان فرانسوي که به طور انفرادي در ايران تجارت مي کردند، بايد از دو تاجر معروف به نامهاي تاورنيه و ژان شاردن نام برد که ضمن گردش و تجارت در ايران ، نوشته هاي با ارزشي نيز درباره ي اوضاع ايران دوره ي صفوي بر جاي گذاشته اند .آنان هم با شاه و درباريان و هم با حکام ايالات ،معامله هاي عمده اي انجام مي دادند و با فروش جواهر و کالاهاي نفيس، سود سرشاري به دست مي آوردند.اين بازرگانان مي کوشيدند کالاهاي خود را شخصاً به شاه ارائه دهند و به فروش رسانند؛ زيرا اين نوع معامله افزون بر سود سرشاري که داشت، سبب ايجاد تسهيلاتي از جانب شاه براي فروشنده مي شد.تاورنيه در مسافرتهاي خود به ايران و هندوستان، افزون بر تجارت جواهر و کالاهاي گوناگون، مقدار زيادي از کرک و پشم کرمان را به فرانسه صادر مي کرد.او دوباره به دربار شاه عباس دوم آمد و هر بار جواهرات زيادي به وي فروخت.شاه نيز با صدور فرماني او را از پرداخت حقوق گمرکي و راهداري معاف کرده بود(16)(تاورنيه، 1336،ص60-259).


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 
آخرین ویرایش:

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
بررسي دلائل و عوامل توسعه نيافتن روابط ايران و فرانسه در دوره صفويه:
فرانسه در اواخر قرن شانزدهم با به قدرت رسيدن خاندان بوربون وارد سياست هاي مستعمراتي شد. فرانسوي ها نخست کوشيدند به درياي مديترانه نفوذ کنند و هنگامي به سوي هند و ايران متمايل شدند که انگليسي ها و هلندي ها جاي پاي محکمي در اين دو کشور داشتند. روابط فرانسه با ايران در ابتدا با فرستادن هيئت هاي مذهبي در زمان لوئي سيزدهم آغاز شد. شاه عباس اول به مبلغان فرانسوي آزادي مذهبي داد و اين مسئله سبب توجه بيشتر فرانسوي ها به ايران شد. با تأسيس کمپاني هندشرقي، فرانسه به منافع تجاري در ايران نيز توجه کرد و کمپاني توانست از شاه عباس دوم امتيازهاي شايان توجهي بگيرد، اما نيروي دريايي فرانسه توان رقابت با نيروي دريايي انگليس و هند را نداشت و ازطرف خشکي هم به دليل مخالفت عثماني، روابط مستحکمي ايجاد نشد. شاه سلطان حسين بسيار کوشيد که از فرانسه در برابر اعراب مسقط کمک بگيرد، اما فرانسوي ها مشغول جنگ هاي جانشيني اسپانيا بودند و حاضر نمي شدند اين مهم را به عهده بگيرند؛ بدين ترتيب روابط ايران و فرانسه در دوره صفوي هيچ گاه براساس منافع مشترک و به گونه اي موثر گسترش نيافت.
فرانسه آخرين کشور قدرتمند اروپايي بود که وارد خليج فارس شد. فرانسويان با فرستادن هيئت مذهبي در زمان شاه عباس اول، روابط خود را با ايران آغاز کردند و چون خود را پرچمدار عالم مسيحيت مي پنداشتند و شاهان صفوي را نيز متسامح مي ديدند به اين کار ادامه دادند. تأسيس کمپاني هند شرقي سبب شد که فرانسه به منافع تجاري در ايران نيز توجه کند.
در مورد روابط ايران و فرانسه در دوره صفويه در بسياري از کتابها مطالبي نقل شده است،اما متأسفانه بيشتر اين مطالب حالت وقايع نگاري دارد و تاکنون دلائل توسعه نيافتن روابط ايران و فرانسه در اين دوره بررسي نشده است.


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
اين پژوهش برآن است تا تأثير اوضاع داخلي فرانسه و جدا نبودن اهداف مذهبي و سياسي- اقتصادي را بر توسعه نيافتن روابط ايران و فرانسه بررسي کند؛بنابراين ناگزير بسيار مختصر به تاريخ فرانسه نيز پرداخته شده است. همچنين بررسي تأثير تأخيرفرانسه در ورود به خليج فارس، ضعف نيروي دريايي اين کشور و جنگ هاي فرانسه دراروپا به روابطش با ايران از اهداف ديگراين پژوهش است.
اوضاع سياسي فرانسه مقارن برقراري روابط با ايران
قرن هفدهم ميلادي،قرن به قدرت رسيدن سلطنت مطلقه در فرانسه و برتري نيروي نظامي اين کشور در اروپا است. در واقع از اواخر سده پانزدهم،عناصر سرمايه داري در فرانسه به ظهور رسيد (نچکينا و ديگران،ص311). انقراض سلسله والوا و به قدرت رسيدن خاندان بوربون در 1594 م سياست هاي داخلي و خارجي فرانسه را متحول ساخت. هانري چهارم (1594-1610 م)، سرسلسله دودمان بوربون، سلطنت مطلقه را استوار کرد (مانفرد، ص 289) و با کمک بورژوازي روبه رشد به تضعيف اشرافيت پرداخت. هانري به موقعيت نامناسب فرانسه در ميان کشورهاي اروپايي پي برد و کوشيد فرانسه را قدرتمند کند.دراين زمان امپراتوري هابسبورگ در اروپا برتري داشت و هانري مقابله با آنها را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در اين راه از اتحاد با انگليس، هلند و پروتستان هاي آلمان هم رويگردان نبود. در دوره حکومت هانري، فرانسه نيز مانند دولت هاي بزرگ اروپايي وارد سياست هاي استعماري شد.


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
هانري چهارم براساس فرمان نانت در 1598 م مذهب کاتوليک را مذهب رسمي کشور اعلام کرد، اما به عنوان هوگونويي (پروتستان هاي فرانسه) قديمي که به مذهب کاتوليک گرويده بود،مسائل مذهبي را جدي نمي گرفت و در جستجوي سازشي پذيرفتني بود تا صلح را در کشور برقرار سازد. (همانجا).
قتل هانري چهارم پيشرفت فرانسه را براي مدتي متوقف ساخت؛وي توانسته بود مانع اختلاف مذهبي شود و با متحد کردن فرانسه،آن را به کشوري قدرتمند تبديل سازد. پس از هانري فرزند خردسالش، لوئي سيزدهم، (1610-1643) به سلطنت رسيد. از سال 1610 م که لوئي به سلطنت رسيد تا سال 1624 م که کاردينال رشيليو به صدراعظمي رسيد، فرانسه وضعيت آشفته و پريشاني داشت و در گرداب هرج و مرج غوطه ور بود.
صدراعظم، شخص با اراده بود که توانست اشراف را که پس از قتل هانري چهارم قد برافراشته بودند، سرکوب کند و به تحکيم سلطنت مطلقه بپردازد.بورژوازي بالنده نيز که هنوزتوان چنداني نداشت از حکومت شاهي حمايت کرد (مانفرد، ص 289). ريشيليو براي اينکه اقتدار امپراتوري هابسبورگ را در هم بشکند به کمک سوئد و برضد آلمان وارد جنگ هاي سي ساله شد. فرانسه درپايان جنگ هاي سي ساله موفق شده بود هابسبورگ را از سيادت و برتري در اروپا محروم سازد.اگرچه اسپانيا از صلح با فرانسه سرباز زد،با صلح پيرنه ميان اين دو کشور، در سال 1659 م فرانسه تواناترين کشور جهان مسيحيت شد (دورانت، ص40).
هدف ريشيليو درمسائل مذهبي، تقويت مذهب کاتوليک و سلب قدرت سياسي از کاتوليک ها بود.وي که به توسعه مستعمرات علاقه خاصي داشت اين عمل را بنا به اهداف ديني و براي تحکيم قدرت و آبروي پادشاه فرانسه ضروري مي دانست و به همين دليل ناوگان دريايي را سامان داد و از شرکت هاي تجاري دريايي حمايت کرد (مانفرد، ص 330).


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
با مرگ ريشيليو و لوئي سيزدهم و به سلطنت رسيدن لوئي چهاردهم پنج ساله (1643-1715) که مادرش از طرف وي سلطنت مي کرد،باز هم سياست هاي ريشيليو متوقف شد. مازارن براي لوئي چهاردهم نقش ريشيليو را به عهده داشت. آغاز زمامداري لوئي و صدراعظمي مازارن صرف پايان دادن به جنگ هاي سي ساله شد و براساس عهدنامه وستفالي (1648م) ناحيه آلزاس به فرانسه تعلق گرفت. مازارن مي خواست سياست هاي ريشيليو را ادامه دهد اما در قدرت و صلابت به پاي او نمي رسيد؛ به همين دليل مخالفت با وي شروع شد.مردم،مازارن را نمي خواستند و ازماليات هاي سنگين شکايت داشتند.پارلمان پاريس،رهبري اين مخالفت را دردست گرفت و مردم از آن پشتيباني کردند.پادشاه و درباريان با اوج گيري مخالفت ها پاريس را ترک کردند و جنگ هاي داخلي شروع شد که به فروند(Frunde) پارلماني معروف است. پس از اينکه دو طرف صلح کردند، بي درنگ، فروند شاهزادگان به راه افتاد که با پيروزي دربار خاتمه يافت (دولاندلن، ص 83).
با مرگ مازارن در 1661 م لوئي چهاردهم اداره امور کشور را در دست گرفت. لوئي، پادشاهي مدبر، پرکار و خيرخواه معرفي مي شود که ميل داشت همه مطيع او باشند و سيادت او در فرانسه وديگر کشورها گسترش يابد (همانجا). لوئي با سرعت بيشتري سياست هاي استعماري فرانسه را پيش برد. در واقع فرانسه نيز مانند ديگر کشورهاي اروپايي از سده هاي 15 و 16 ميلادي به گسترش مستعمره هاي خود اقدام کرده بود. فرانسويان، نخست با راهزني و دزدي دريايي وارد سياست هاي استعماري شدند؛ ايشان به کشتي هاي اسپانيايي که کالاهاي گرانبهاي آمريکا را حمل مي کردند و کشتي هاي پرتغالي حمله مي بردند (مانفرد، ص328). دريانوردان فرانسوي به زودي کانادا را کشف و قسمت عمده آن را مستعمره خود کردند و به تدريج به گسترش مستعمره ها درآفريقا، آسيا و آمريکا همت گماشتند (همان، ص328-329).
هنگامي که کولبر، صدراعظم لوئي چهاردهم شد، گسترش مستعمره هاي فرانسه و سياست هاي مرکانتيليستي را به حد نهايت رساند و در سال 1664 م کمپاني هند باختري را براي اقيانوس اطلس و کمپاني هندشرقي را براي اقيانوس هند تأسيس کرد. سياست خارجي فرانسه در دوره لوئي چهاردهم بسيار فعال بود اما شورش داخلي بر اثر فشارهاي مالياتي و جنگ هاي جانشيني اسپانيا با دولت هاي بسياري جنگيد و نيروي فرانسه را تحليل برد.
لوئي از نظر مذهبي، کاتوليکي متعصب بود و به پروتستان ها سخت مي گرفت و تا جايي پيش رفت که در 1685 م براساس فرمان نانت، آزادي مذهبي پروتستان ها را لغو کرد (همانجا).
منبع : راسخون


روابط ایران و فرانسه در دوره صفویه

 
آخرین ویرایش:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا