خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,770
امتیاز واکنش
10,753
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 22 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای آنکه مقصود واضح شود باید این مقدمه را در نظر داشت :
در اصطلاح فلسفی علم بر دو گونه است : علم حضوری و علم حصولی . علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم ( نفس یا ادراک کننده دیگری ) حاضر است و عالم شخصیت معلوم را می یابد ، مانند علم نفس به ذات خود و حالات وجدانی و ذهنی خود .
علم حصولی یعنی علمی که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست ، فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است ، مثل علم نفس به موجودات خارجی از قبیل زمین ، آسمان ، درخت ، انسانهای دیگر ، اعضای بدن خود شخص ادراک کننده .
در علم حضوری مطابق تعریف بالا علم و معلوم یکی است یعنی وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم است در نزد عالم و از این جهت این علم را “ حضوری “ می نامند به خلاف علم حصولی که واقعیت معلوم غیر از واقعیت علم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه مفهوم یا تصویری است که از وی در پیش خود دارد و به عبارت دیگر به واسطه حصول صورتی است از معلوم در نزد عالم و از این جهت این علم را “ حصولی “ می نامند . تمام اطلاعات ما نسبت به عالم خارج از ذهن علم حصولی است .
در علم حصولی آن چیزی که ذهن اولا و بالذات و بلا واسطه می یابد همان پرسش پیش می آید که در صورتی که واقعیت خارج هیچگاه به فکر وارد نمی شود ما از کجا فهمیدیم که واقعیت خارج هست و فکر ما زاییده وی می باشد و حال آنکه هرچه را در خارج فرض کنیم ، فکری است که غیر از خارج است ، پس آیا نتیجه جز این به دست می آید که ما هیچگاه راه به خارج نداریم یعنی علم به خارج نداریم ؟ و این سخن بعینه سخن ایده آلیست است .
دانشمندان دیالکتیک به ما پاسخ می دهند :
شما با روش متافیزیک فکر کرده و سخن می گویید و در نتیجه مفاهیم را “ مطلق “ گرفته و به خطا می افتید ، پس اینکه می خواهید نفی علم به خارج مطلق را به گردن مفاهیم و تصاویر ذهنی است ولی این مفاهیم دارای یک خاصیت مخصوصی هستند و آن اینکه آینه و نشان دهنده خارج می باشند به طوری که انسان در مرحله اول خیال می کند که بلاواسطه به خارج نائل شده است ، در مرحله دوم می گوید این مفاهیمی که من تصور می کنم ( زمین و آسمان و ... ) در خارج وجود دارد و در مرحله سوم می گوید منشأ و مبدأ پیدایش تصورات ذهنی تأثیرات خارجی است . پس هر چند ذهن در مراحل بعدی درک می کند که پیدایش تصورات ذهنی در اثر تأثیرات خارجی است باید دید چه رابـ*ـطه ای بین مفهوم ذهنی و وجود خارجی است که پیش از آنکه نوبت به مرحله سوم برسد در مرحله اول - همان طوری که گفته شد - مفاهیم ، خارج را ارائه می دهند و در مرحله دوم انسان می گوید عین همین چیزهایی که در تصور من است ( زمین و آسمان ، درخت ، انسان و ... ) خارجیت و واقعیت دارند ؟ و بالاخره چه خصوصیتی در علم است که شخص عالم را به خارج توجه می دهد ؟ هر چند هر کس اعم از ایده آلیست یا رئالیست ، تابع هر مسلک و پیرو هر مکتب بوده باشد ، به حسب فطرت خود عملا برای علم کاشفیت تامه از خارج قائل است و تردیدی ندارد که عین آنچه در ذهن است واقعیت خارجی دارد نه چیز دیگر و یک نحوه وحدت و عینیت بین ذهن و خارج هست ( برای فهم کامل این مطلب رجوع شود به مقاله چهارم ) لکن تشریح فلسفی مطلب ، یکی از مسائل مهم فلسفه است و مسأله ارزش معلومات که در حاشیه قبل اشاره شد از این مسأله سرچشمه می گیرد .
چنانکه از مطالب گذشته معلوم شد ایده آلیستها ( سوفسطائیان ) از آنجا که منکر ما بگذارید نظر به اینکه اساسا خارج مطلق در ظرف علم موجود نیست ضرر به جایی نمی رساند و ما پیوسته به خارج ، علم نسبی داریم .
ما در پاسخ می گوییم :
اولا در این پاسخ به وجود فکر تصوری و تصدیقی مطلق اعتراف نمودید زیرا وجود چنین فکری را در مغز ما قبول کرده و پس از آن صحتش را نفی نمودید ( صحت مطلق را نفی مطلق نمودید وگرنه صحت مطلق با نفی نسبی تقابل و تنافی ندارد )
واقعیتهای خارجی هستند ( به حسب مشرب فلسفی نه به حسب فطرت ) خود را در این مسأله از قید هر زحمتی راحت نموده اند و سخنی با آنان نیست .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه


علم حضوری و علم حصولی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا