خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهل و نهم:

- اصلا نمیدونم چرا دارم اینا رو واسه تو میگم.
- چون اینجام تا جبران کنم... همه چیز رو!
گلشیفته لبخند زد. باور کردن خشایار سخت بود؛ اما انگار او می‌خواست باور کند.
- دو سال پیش بود که فهمیدم شغلش اون چیزی نیست که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری، -FãTéMęH-، MaRjAn و 2 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه:

- از فردا بیرون رفتن از این خونه ممنوعه. هیچ کسی حق نداره نه پاش رو بزاره بیرون، نه کسی حق داره پاش رو بزاره اینجا. غیر از این باشه خونه رو رو سر همه خراب میکنم.
صدایش را بالا تر برد:
- از این به بعد اینجا دیگه اسمش خونه نیست، جهنمه.
چراغ‌های سالن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری، -FãTéMęH-، MaRjAn و 2 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و یکم:

به مانلی نگاه کرد که آرام خوابیده بود. پتو را تا زیر چانه‌اش بالا کشید و بـ*ـو*سه‌ای روی پیشانی‌اش نشاند. پاهایش را از تـ*ـخت آویزان کرد و در یک حرکت ناگهانی ایستاد. سرش تیر کشید و چشمانش سیاهی رفت. دیشب به خاطر بحثش با جانیار چیزی نخرده بود و دلش ضعف...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، MaRjAn، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و دوم:

نفس عمیقی کشید.
- ولی جالب اینجاست که هر دوتون هم زیر پام رو خالی کردین... هر دوتون در حقم نامردی کردین.
خیلی وقت بود این حرف‌هایی که مانند مته در مغزش فرو میرفت را به زبان نیاورده بود و حالا خالی شده بود. فقط نمی‌دانست چرا بغض کرده است؟! شاید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -DELI-، Essence، MaRjAn و 3 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و سوم:


خشایار که خودش هم از این حرف جانیار متعجب شده بود، رو کرد به او و با اخم‌های درهم رفته، پرسید:
- یعنی چی که وقت نداریم؟!
جانیار از جا برخاست. کلافگی و نگرانی تنها چیزهایی بودند که میشد از چهره‌اش خواند. دستش را لابلای موهای قهوه‌ای روشنش برد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Essence، مبینا گوهری و 4 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و چهارم:


صدای خنده‌ی پر از ذوق مانلی از اتاقش به گوش می‌رسید.
جانیار لبخندی به روی گلشیفته زد. لبخندی که چند سالی بود که با صورتش غریبه بود و همچنین برای گلشیفته هم نا‌آشنا!
بطری شیشه‌ای را کنار دو لیوانی که لحظه‌ای پیش آنجا قرار داده بود، گذاشت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: daryam1، مبینا گوهری، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

fatemeh_khanoom

خطاط انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/3/22
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,459
امتیاز
213
زمان حضور
6 روز 4 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و پنجم:


- آقا، خانم چیزیشون شده؟!
صدای خدمتکار سرکش که هر لحظه به آنها نزدیک میشد، روی روان جانیار خط می‌انداخت. صدای کفش‌های پاشنه‌بلند و آن صدای کلفتش در آن وضعیت چیزی نبود که بشود تحمل کرد.
جانیار بدون اینکه حتی نگاهی به او بیندازد، دستش را بلند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: مبینا گوهری و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا