V.I.P رمان عاشقانه‌ترین انتقام‌ | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

Kameliaparsa · 18/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت بیست ونهم*
یه تای ابروهام رو بالا انداختم.
-پدر و مادرم با این قضیه مخالفتی نمی‌کنند، اونا خیلی وقته...

Kameliaparsa · 18/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی‌ام*
از اتاق خارج شدم، با چشم دنبال نیلوفر گشتم که نبود، از راهرو رد شدم. روی مبلی نشسته بود و سرش...

Kameliaparsa · 19/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و یکم*
همونجا روی کاناپه دراز کشیدم، به سقف زل زدم، حالا باید چیکار کنم؟ بهتره اول تموم کارام رو ردیف کنم...

Kameliaparsa · 19/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و دوم*
با حرص گفتم:
-باز نکنم چی می‌شه مثلا؟
-باز داری رو مخم راه می‌ری ها!عصبیم نکن وگرنه در رو...

Kameliaparsa · 19/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و سوم*
سری به نشونه اینکه حرفت رو بزن تکون دادم که اون هم شروع کرد به حرف زدن.
-این چیزایی که...

Kameliaparsa · 19/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و چهارم*
خلاصه تو همون گیر و دارها بود که مادرت حالش بد می‌شه، وقتی می‌رن دکتر می‌فمند که سه ماهه بار داره...

Kameliaparsa · 19/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و پنجم*
حالا متین بزرگوار، من اینجام تا کار نیمه تموم آرتان ملکی، که پدرم بود رو تموم کنم. هم...

Kameliaparsa · 20/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و ششم*
سرم رو به سمتش چرخوندم.
-مرادی همون وکیل که گفتی؟!
-اوهوم.
-حالا پسر عموی قلابی اسمت چیه؟...

Kameliaparsa · 20/7/20

رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
*پارت سی و هفتم*
برگردوندمش، نشستم رو شکمش و چاقوی ضامن دارم رو از پشت کمرم بیرون کشیدم، زیر گلوش گرفتم و...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی