شازده کوچولو | آنتوان دو سنت اگزوپری

Marziyeh · 19/8/18

شازده کوچولو گفت:
بعضی کارا
بعضی حرفا
بدجور دل آدمو آشوب میکنه
گل گفت مث چی؟
شازده کوچولو گفت:
مث وقتی که
میدونی
دلم برات بی‌قراره
و کاری نمیکنی …

Marziyeh · 19/8/18

شازده کوچولو از گل پرسید : آدم ها کجایند؟
گل گفت : باد به اینور و آنورشان می برد، این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده

Marziyeh · 19/8/18

شازده کوچولو گفت : شوخی چیه؟
روباه گفت همونی که آدم ها حرف دلشون را به همدیگه میزنن

Marziyeh · 19/8/18

شازده کوچولو: این راز منه. خیلی سادست؛ تو فقط با قلبت می تونی چیزی را به درستی ببینی؛ چیزی که واقعیه با چشم دیده نمی شه.

Marziyeh · 19/8/18

شازده کوچولو:اهلی کردن یعنی چی؟
روباه:چیزی ست که پاک فراموش شده..
معنی اش ایجاد علاقه کردن است

Marziyeh · 19/8/18

روباه:انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند، اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی!

Marziyeh · 19/8/18

چیزی‌که بیابان را زیبا می‌کند، شازده کوچولو می‌گوید: چاهی است که جایی پنهان کرده‌است.

Marziyeh · 19/8/18

روباه گفت: باید خیلی خیلی حوصله کنی. اولش کمی دورتر از من به این شکل لای علف‌ها می‌نشینی، من زیرچشمی نگاهت می‌کنم و تو لام تا کام هیچی نمی‌گوئی- چون کلمات سرچشمهٔسوءتفاهم‌ها هستند- عوضش می‌توانی هرروز یک‌خرده نزدیک‌تر بشینی.

Marziyeh · 19/8/18

من عاشق غروب خورشیدم. بیا باهم به غروب آفتاب نگاه کنیم.

Marziyeh · 19/8/18

من اگر ۱۵ دقیقه وقت اضافی داشتم، آرام آرام به طرف چشمه‌ای می‌رفتم.آدم‌های سیاره شما، پنج‌هزار گل را در باغچه‌ای می‌کارند اما گلی را که می‌خواهند، آن میان پیدا نمی‌کنند...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

مدیر بازنشسته تالار ادبیات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین