سلام..این داستانی که میخوام بگم مال خودم نیس.مال یکی از دوستان مجازیمه که اونم از یکی از دوستاش شنیده..که تعریف میکرده یکی از پسرای فامیل..بچه ی شلوغ و پر ادعایی بوده..وظاهرا نترس نشون میداده خودشو..اینا توی روستا زندگی میکردن.توی روستاشون یه حموم خرابه ای بوده که همه ازش میتزسیدن حتا روزا هم...