خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نتایح جستجو

  1. یه لحظه بیا اینجا دوست خوبم!

    ^moon shadow^ کاش دوباره باشی پیشم
  2. در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

    خواست حرفی بزنه که آلما و شقایق با لباسای خیس و لرزون داخل چادر شدن - وای یخ زدم، سرما نخوریم خیلیه. سر تاییدی برای حرف آلما تکون دادم و مشغول ماساژ شونه‌های منقبض سیما شدم - میگم شیرین جونم توروخدا ببخشید اشکان اونجور خیسِت کرد، هروقت دوستاش رو میبینه همینجور میشه، کارای عجیب و غریب زیاد...
  3. در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

    تو حال و هوای خودم بودم که یدفعه تمام تنم یخ کرد متعجب به شقایق و آلما که بهم می‌خندیدن نگاه کردم تا موقعیتم‌رو پیدا کردم لبخند بدجنسی زدم و کاسه‌ی میوه‌ای که برای سیما آورده بودم و حالا خالی بود رو برداشتم، پر آب کردم و به سمتشون ریختم سیما هم از خنده روی تخته سنگ ولو شده بود و من‌ رو تشویق...
  4. در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

    با کمک شقایق و آلما کنار چادر روی زمین زیلویی پهن کردیم و مشغول حاضر کردن بساط صبحانه شدیم، آقایونم دور آتیش نشسته بودن و املت و چای صبحانه‌رو درست می‌کردن. صندلی تاشویی که آورده بودیم‌رو برای سیما باز کردم و کمکش کردم تا بشینه خودم هم کنار سیما روی زمین نشستم و منتظر به آقایون نگاه کردم همونطور...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا