خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,338
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
شیردال یا گریفین (در پارسی میانه: بَشکوچ[۱]) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.

شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌است. روی کفل این شیردال نوشته‌ای است به خط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده‌است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده‌است در قلعه شوش نگهداری می‌شود. علت وجود سر عقاب و بدن شیر این است که شیر پادشاه حیوانات و عقاب پادشاه پرندگان است. مردم ایران باستان شیردال‌ها را نگهبان گنجینه‌های خدایان می‌پنداشتندشیر
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از بشکوچ)


«معرفی موجودات ماوراءالطبیعه و افسانه ای»

 
  • تشکر
Reactions: آبیش، by_aSal_baek04 و فروغ ارکانی

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,338
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
دَوال‌پا یکی از موجودات خیالی در افسانه‌ها و داستان‌های ایرانی است که بالاتنه انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچنده‌اند. دوال‌پا در زبان فارسیمصداق آدم‌های سمجی است که به هر دلیل به حق یا ناحق به جایی یا کسی می‌چسبند و آن‌جا را رها نمی‌کنند چنان‌که هنگامی بچه‌ای سماجت کند و به مادر اصرار ورزد مادر به او گوید: «چرا مثل دوال‌پا به من چسبیده‌ای.»

در افسانه‌ها راه چاره رهایی از دست دوال‌پا مستکردن او دانسته شده‌است.

دوال‌پا در افسانه ی یرانی این‌گونه توصیف شده: «موجود به ظاهر بدبخت و ذلیل و زبونی است که به راه مردمان نشیند و نوحه و گریه آن‌چنان سر دهد که دل سنگ به ناتوانی او رحم آورد. چون گذرنده‌ای بر او بگذرد و از او سبب اندوه بپرسد گوید: بیمارم و کسی نیست مرا به خانه‌ام که در این نزدیکی است برساند؛ و عابر چون گوید: بیا تو را کمک کنم. دوالپا بر گردهٔ عابر بنشیند و پاهای تسمه‌مانند چهل‌متری خود را که زیر بدن پنهان کرده بود گشوده گرداگرد بدن عابر چنان بپیچد و استوار کند که عابر را تا پایان عمر از دست او خلاصی نباشد.»

دَوال در فارسی به معنی تسمه است.

در کتاب سندباد بحری توصیفی این‌گونه از دوال‌پا دیده می‌شود: «دوال‌پا پیرمردی است که دم جاده نشسته گریه می‌کند و هر رهگذری که می‌رسد به او التماس کرده می‌گوید مرا کول بگیر از روی نهر آب رد کن. هر کس او را کول بکند یک‌مرتبه سه ذرع پا مانند مار از شکمش درآمده دور آن کس می‌پیچد و با دست‌هایش محکم او را گرفته فرمان می‌دهد: کار بکن بده به من. برای این‌که از شر او آسوده بشوند باید او را سرخوش کرد.»

کتاب عجائب المخلوقات و غرائب المخلوقات محمدبن محمود طوسی (قرن ششم هجری) ضمن نقل حکایتی نام دوال‌پا را به کار می‌برد و آن را گونه‌ای نسناس می‌نامد. البته در لغت‌نامه دهخدا، داستان وامق و عذرا را منبع دیگری هم نقل می‌کند. از آن‌جا به کتاب‌هایی هم‌چون سلیم جواهری و وغ‌وغ ساهاب صادق هدایت راه یافته‌است.

دوال پایکی ازموجودات خیالی دراسطوره هاوداستانهای ایرانی است.

دوال پادرافسانه های ایرانی پیرمرد ِبه ظاهربدبخت،ذلیل،زبون،شَل ِبی رمق،پاره پوش،لاغراندامی است باسری کوچک،ریشی تُنُک وچشمان ِنیمه بازبی فروغ که به راه مردمان بی خبرنشیندوچنان نوحه وگریه سردهدکه دل سنگ به ناتوانی وی رحم آورد.چون گذرنده ای براوبگذردوازاوسبب اندوه بپرسد،گوید:"بیمارم وکسی نیست مرابه خانه ام که درین نزدیکیست برساند."وعابرچون گوید:"بیاتاتوراکمک کنم."دوال پابرگرده ی اوبرنشیندوهرچه عابربَرَددوال پابه اندکی بالاتربودن خانه نویددهدوچون عابرازخستگی به شکایت درآیددوال پاپاهای تسمه مانندچهل متری خودراکه زیربدن پنهان کرده بگشایدوگرداگردبدن عابرچنان بپیچدواستوارکندکه عابرراتاپایان ِ عمرازدست اوخلاصی نباشد.دوال درفارسی به معنای تسمه ونواراست.بنابه این داستان دوال پا درفارسی مصداق ِآدم ِسمجی است که به هردلیل به حق یاناحق به کسی یاچیزی میچسبندوبدون توجه به تاریخ مصرف خودآنهارارهانمیکند.بی تردیدامروزه دوال پامیتواندمصداق حکومتی باشدکه برگرده‌ی مردم ِنگون بختی سوارشده وتانابودی آن ملت دل ازسواری برنمیکند.کتاب ِعجایب المخلوقات وغرائب المخلوقات محمدبن محمد ِطوسی ضمن نقل حکایتی نام دوال پارامیبردوآن راگونه ای نسناس می نامد.درلغت نامه‌ی دهخدا،داستان وامق وعذرارامنبع دیگری نقل میکندکه ازآنجا به کتابهائی نظیرسلیم جواهری ووَغ وَغ ِ ساهاب ِصادق ِهدایت پدرادبیات نوین ِایران راه یافته.به انگاره‌ی صاحب این قلم بایدرَد ِاین جانورِافسانه ای رادرشاهنامه،اثرسترک وتابناک حکیم طوس هم گم نکردآنجا که میفرماید:

چوازشاه بشنیدفرهادگرد

زمین راببوسیدونامه ببرد

به شهری کجانرم پایان بُدند

سواران پولادخایان بُدند

هماناکه بودندپاشان دَوال

لقب شان چنین بودبسیارسال


«معرفی موجودات ماوراءالطبیعه و افسانه ای»

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: آبیش

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,338
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد





رستم و دیو سفید
دیوِ سپید بر پایه داستان‌های شاهنامه نام فرمانروای دیوان در کشور مازندران بود. او کیکاووس شاه ایران و سپاهش را در غاری به بند کشید که رستم برای آزادی ایرانیان به نبردِ دیو سفید رفت. رستم به یاریِ اولاد غارِ دیوسفید را یافت و دیو سپید را در غار خفته دید. برای به جا آوردنِ آیینِ جوانمردی، او را از خواب بیدار کرد و با وی جنگید. یک دست و یک پای دیو را برید و جگرش را از سـ*ـینه بیرون کشیده و از کاسهٔ سر او، کلاه‌خودی برای خویش ساخت. کیکاووس و یارانش را نیز آزاد کرد.


«معرفی موجودات ماوراءالطبیعه و افسانه ای»

 
  • تشکر
Reactions: Empire

^Roya^

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر مسدود شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
22/8/19
ارسال ها
83
امتیاز واکنش
400
امتیاز
183
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 36 دقیقه


افسانه ها از کجا آمده اند؟ [قسمت دوم– اسب تک شاخ ]

شاید برای هر کدام از افسانه ها بتوانیم ریشه ای در واقعیت های دور تاریخی بیابیم. همچون قنطورس که در تاریخ روزهای دور بشر می توانیم علل آن را ریشه یابی کنیم.

اسب تک شاخ یا اسب های شاخدار غول پیکر و افسانه ای نیز می توانند از همین دست افسانه ها باشند.

تک‌شاخ ( Unicornis ) موجودی اساطیری و افسانه ای در فرهنگ های ایران و اروپاست. همچنین اسب تک شاخ در اساطیر دیگر فرهنگ‌ها نیز دیده شده است.

تک‌شاخ موجودی به شکل اسب با یک شاخ روی سر است. بر پایه افسانه‌ها، تک شاخ‌ها را نمی‌توان به آسانی شکار کرد زیرا بسیار چابک هستند .آنها گرایش بیشتری به زنان دارند و برخی معتقد که آن‌ها فقط توسط زنان رام می‌شوند. اسب‌های تک شاخ در آتلانتیس و برخی از آنها به کشور آمریکا وارد شده است.

ریشه یابی این افسانه چندان کار دشواری به نظر نمی رسد. دو موجود را می توان کاندیدای ریشه ی باور به تک شاخ ها دانست.

موجود نخست همان کرگدن های امروزی هستند . شکل ظاهری کرگدن ها می توانست بومیان ابتدایی که شاهد آنها بودند را به خطا بیاندازد و همچون دیگر افسانه ها با نقل های پی در پی به افسانه ای خاص بدل شود.

برای مثال منطاق دوردستی که این افسانه از آنجا نقل می شود ، همان نقاطی است که ما امروزه می دانیم کرگدن ها درآنجا پرورش یافته بودند.

اما کاندیدای دوم برای این افسانه ناروال یا شبه نهنگ تک شاخ است.

شبه ‌نهنگ تک ‌شاخ پستانداری
آبزی است از راسته آب ‌بازسانان و خانواده تک‌ دندانان (Monodontidae) که عضو دیگر این خانواده نهنگ سفید است. این پستاندار دریایی متعلق به گروه نهنگ‌های دندان‌دار بوده و در آب‌های سرد قطبی زندگی می‌کند. شبه‌نهنگ تک ‌شاخ سر کوچک و پیشانی مدور دارد که فاقد پوزه و باله پشتی است و با اینکه فاقد دندان است از نهنگ‌های دندان‌دار به شمار می‌آید. عجیب‌ترین مشخصه شبه ‌نهنگ های تک‌شاخ، عاج پیچ خورده نیزه مانند بلند آنهاست که فقط در جنس نر مشاهده می‌گردد.این عاج مثل شاخ یا دندانی تیز است.


به علت وجود باورهای کهن و باستانی به تک شاخ در بین اروپاییان و تشابه عاج ناروال به شاخ این موجود افسانه‌ای، شبه‌نهنگ های تک ‌شاخ در معرض صید بی‌رویه قرار داشته اند. کمیاب بودن این جانور و دوری محل زندگی آن‌ها بر باورهای مربوط به تک‌شاخ بودنشان تأثیر زیادی داشته است.

این گزینه به دو علت می تواند کاندیدای افسانه ما باشد،اول اینکه عاج او کاملا مشابه شاخ اسب تک شاخ پیچ خورده است و دوم اینکه رابـ*ـطه ی این ناروال با زنان خوب بوده است و البته دلایل دیگری میتوان بر شمرد،برای مثال عدم توانایی شکار این موجود و محل زیست آنها .


«معرفی موجودات ماوراءالطبیعه و افسانه ای»

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: آبیش
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا