خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ℳelissa

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
1,088
امتیاز واکنش
20,448
امتیاز
368
محل سکونت
به تو چه من از کجام
زمان حضور
15 روز 17 ساعت 38 دقیقه
You are a dream come true
تو رویای به واقعیت پیوسته منی

You are all I want
تو همه ی چیزی هستی كه من میخواهم

You are the apple of my eye
تو تخم چشمانم هستی

You are the best thing that ever happened to me
تو بهترین چیزی هستی كه برام اتفاق افتاده

You are my perfect match
تو بهترین جفت من هستی

You are the one I’ve always wished for
تو همونی هستی كه همیشه آرزویش را داشتم

You are the one for me
تو همونی (یكی ایی)هستی كه من میخوام

You are my everything
تو همه چیز من هستی

You are my heart’s desire
تو خواسته قلب من هستی

You are my life
تو زندگی من هستی

You are my world
تو دنیای من هستی

You are my treasure
تو ثروت و گنجینه من هستی

You are my one and only
تو تنها معشوق من هستی

You are my sunshine
تو نور خورشید منی/ همه چیز منی

You are my one true love
تو عشق راستین منی

You are my strength
تو قدرت حركت منی

You are my reason for living
تو دلیل من برای زندگی هستی


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، ASaLi_Nh8ay و !Shîma!

ℳelissa

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
1,088
امتیاز واکنش
20,448
امتیاز
368
محل سکونت
به تو چه من از کجام
زمان حضور
15 روز 17 ساعت 38 دقیقه
Paul was a very rich man, but he never spent any of his money
He was scared that someone would steal it
He pretended to be poor and wore dirty old clothes
People laughed at him, but he didn’t care
He only cared about his money
One day, he bought a big lump of gold
He hid it in a hole by a tree
Every night, he went to the hole to look at his treasure
He sat and he looked
‘No one will ever find my gold!’ he said
But one night, a thief saw Paul looking at his gold
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away
The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there
It had disappeared
Paul cried and cried
He cried so loud that a wise old man heard him
He came to help
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold
‘Don’t worry,’ he said
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree’
‘What?’ said Paul
‘Why’
‘What did you do with your lump of gold’
‘I sat and looked at it every day,’ said Paul
‘Exactly,’ said the wise old man
‘You can do exactly the same with a stone’
Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’

تکه طلا
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پول هایش اهمیت می داد.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»
پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، ASaLi_Nh8ay و !Shîma!

Atena

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/4/18
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
242
امتیاز
123
سن
20
زمان حضور
7 ساعت 21 دقیقه
+ City without love, is it worth to see?
Be My Enemy

شهر بی‌یار ، مگر ارزش دیدن دارد؟



Dont be worried about your failures in life, be worried about your missed opportunities, that even you didn't try you best.


‏نگران شکست‌ های خود در زندگی نباشيد، ‏نگران فرصت‌ های از دست رفته‌ای باشيد ‏که حتی سعی خود را در انجام آن‌ها امتحان نکرديد.




جملات انگلیسی

 
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~ و ASaLi_Nh8ay

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
We try to hide our feeling but forget our eyes speak
احساسات مان را مخفی می‌کنیم اما یادمان می‌رود که چشمان مان حرف می‌زنند.

***

To the world you may be one person, but to one person you may be the world
برای دنیا شاید یک نفر باشی اما برای من تمام دنیایی


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
The person who tries to keep everyone happy often ends up being the loneliest
كسي كه سعي ميكنه همه رو خوشحال كنه معمولا خودش هميشه تنهاست

No matter how strong a girl is she has a weak point.and sometimes all she needs is a hug
مهم نیست که یه دختر چقدر قوی باشه اون یه نقطه ضعفی داره و اون اینه که تمام چیزی که میخواد یه اغوشه.

I may not always be with you but when we are far apart remember you will be with me right inside my heart
شاید من همیشه کنارت نباشم ول وقتی دور از همیم یادت باشه تو همیشه در قلب من هستی.


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
Bang bang
he’s gone, I don’t know why
And ’til this day, I sometimes cry
He didn’t even say goodbye
He didn’t take the time to lie
Bang bang

بنگ بنگ !
حالا اون رفته نمیدونم چرا
و تا امروز . بعضی وقتا گریه کردم
حتی خداحافظی هم نکرد
حتی نیومد که دروغ بگه
بنگ بنگ !

♥


جملات انگلیسی

 
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
Memories are always special. Sometimes we laugh by remembering the days we cried.and we cry by remembering the days we laughed.. That is life
خاطره ها همیشه خاص هستن بعضی وقت ها به روزایی که گریه میکردیم میخندیم و با خاطره هایی که میخندیدیم گریه میکنیم.این زندگیه.

It is a lot of responsibillity to hold someone heart in your hands
مسئولیت خیلی بزرگی به همراه داری وقتی که قلب کسی در دستان توست.

Never assume that someone likes you for your sweetness.sometimes you are just an option when they are bored
هرگز فکر نکنید کسی شما رو به خاطر شیرین بودنتون دوس دوس داره تو فقط براش یه گزینه ای وقتی که حوصلش سر میره.


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
I hate that I love you
Don’t want to, but I can’t put
Nobody else above you
I hate you I love you
I hate that I want you
You want her, you need her
And I’ll never be her

متنفرم که عاشقتم
نمیخوام ولی نمیتونم تحمل کنم
کس دیگه ای تو رو داشته باشه
ازت متنفرم … عاشقتم
متنفرم که میخوامت
تو اون رو میخوای … به اون نیاز داری
و من هرگز نمیتونم جای اون رو بگیرم


جملات انگلیسی

 
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
Being sad for no reason is worse than being sad for a reason because thre is absolutely nothing you can do to make yourself feel better no matter how hard you try
غمگین بودن بدون دلیل بدتر از غمگین شدن با علته برای اینکه هیچ کاری نمیتونی انجام بدی که حالتو بهتر کنی مهم نیست که چقدر تلاش کنی.

Never give up on anybody. Miracles happen every day.
هرگز از کسی دست نکش ، معجزات هر روز رخ میدن

You Think
I’ve changed but the Truth is
you never really
knew the Real me.
تو فکر میکنی
من عوض شدم ولی حقیقت اینه که
تو هیچ وقت
“منِ” واقعیم رو نشناختی


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
942
امتیاز واکنش
2,336
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
It’s so bitter to know that some feelings will always remain a dream inside you…
‏چه قدر تلخه ک بدونی حسرت یه حسایی همیشه تو دلت میمونه…

Sometimes you have to leave not for ego but for self respect
بعضی وقتها باید بری نه برای غرورت برای به خودت احترام گذاشتن.

Love all trust few. Not everything is real and not everyone is true
به همه عشق بورز کم اعتماد کن
همه چیز واقعی نیست همه مردم درست نیستند .


جملات انگلیسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا